دعوت علنى پيامبر - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما تو را انسانى نادان و جاهل
تلقى كرده و عمل تو را تقبيح مى‏كنيم و آبرو و حيثيت تو را بر باد مى‏دهيم و اگر آن شخص، فردى

بازرگان و تاجر بود بدو مى‏گفت: تجارت و بازرگانى تو را كساد مى‏كنيم و اموالت را از بين خواهيم
برد، چنان كه آن فرد انسانى ضعيف بود، او را به باد كتك مى‏گرفت و فريب مى‏داد(3).

و اين بهترين دليل
بر اين است كه دين اسلام، آن گونه كه بدخواهان مدعى هستند با شمشير گسترش نيافته است. رسول گرامى
اسلام(ص) [در آغاز] آن اندازه قدرتمند نبوده كه اين افراد را وادار به پذيرش اسلام نمايد، بلكه [بر
عكس‏] شخص پيامبر و پيروان ايشان به سبب ايمان خود، از ناحيه قريش مورد ظلم وستم بسيار قرار گرفتند
كه به بيان آن خواهيم پرداخت.

دعوت علنى پيامبر

رسول اكرم(ص) از آغاز وحى مدت سه سال مردم را نهانى به پرستش خدا دعوت كرد تا اين‏كه خداوند با اين
فرموده به او دستور داد آيين خود را آشكارا اعلان كند:

فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِكِينَ؛

آنچه را مأمور شده‏اى انجام ده و از مشركان روگردان شو.

آن حضرت دستور الهى را امتثال كرده و بر كوه صفا بالا رفت و فرياد زد يا صباحاه، مردم گفتند:

اين كيست
كه فرياد مى‏زند؟

گفتند: محمد است.

وى فرمود: اى بنى فلان، اى‏بنى‏عبدالمطلب، اى‏بنى‏عبدمناف،
همگى نزدش گرد آمدند.

حضرت فرمود: اگر به شما خبر دهم سپاهى در دامنه اين كوه تصميم دارند بر شما
حمله‏ور شوند آيا باور مى‏كنيد؟

گفتند: ما از تو دروغ نشنيده‏ايم.

فرمود: بنابراين من شما را از
عذاب و كيفر الهى برحذر مى‏دارم.

ابولهب گفت: مرگ بر تو؛ ما را به خاطر همين سخن به اينجا كشاندى؟

و
سپس به‏پاخاست و اين فرموده خدا نازل شد «تَبَّتْ يَدا أَبِى لَهَبٍ وَتَبَّ» تا آخر سوره. و
آن‏گاه خداوند به پيامبرش فرمان داد:

«وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ
المُؤْمِنِينَ».(4)

پيامبر اسلام خويشاوندان خود را گرد آورد و بدانان فرمود: راهنماى هيچ قومى به همراهانش دروغ
نمى‏گويد. به خدا سوگند اگر به همه مردم دروغ بگويم به شما دروغ نخواهم گفت و اگر همه مردم را بفريبم
شما را فريب نمى‏دهم، به خدايى كه هيچ معبودى جز او وجود ندارد، من فرستاده خدا به سوى همه مردم به
خصوص شما هستم.

به خدا سوگند همان‏گونه كه به خواب مى‏رويد از دنيا خواهيد رفت و به همان نحو كه
بيدار مى‏شويد در قيامت بر انگيخته مى‏شويد و به كارهايى كه انجام مى‏دهيد مورد حسابرسى قرار
مى‏گيريد و پاداش احسان و نيكى شما نيكى است و به بدى‏هايتان نيز كيفر خواهيد شد، يا پيوسته در بهشت
جاودانيد و يا هميشه در آتش دوزخ به سرخواهيد برد، و سپس جز با عمويش ابولهب، با ساير مردم به ملايمت
سخن گفت.

ايستادگى قريش در برابر پيامبر

اعراب قبل از اسلام در مسجدالحرام بت مى‏پرستيدند، اين بت‏ها از سنگ‏هايى ساخته شده بود كه سود و
زيانى نمى‏رساند، ولى با اين همه، از نظر قريش كه بزرگان عرب بودند، اساس واركان زندگى آنها به شمار
مى‏آمدند، چه اين‏كه به اين بت‏ها هدايايى از سوى مردم تقديم مى‏شد كه مصالح اقتصادى و منافع ادبى
قريش را تأمين مى‏كرد، لذا تنها قريش بود كه حراست جايگاه بت‏ها را بر عهده داشت. بنابراين از بين
بردن آيين بت‏پرستى مساوى بود با از بين رفتن اين منافع و اين توليت و سرپرستى.

به همين دليل وظيفه
رسول خدا(ص) در گسترش دين جديد، وظيفه‏اى بسيار خطير و دشوار بود. وى بت‏پرستى و اعتقاداتى را كه با
يگانگى خداوند هم سويى نداشت، به شدت مورد انتقاد قرار داد و به اين هم اكتفا نكرده، بلكه فساد
نظام‏هاى اجتماعى آنان را بر ملا ساخت و قريش با اين ديد به پيامبر مى‏نگريستند كه او فردى است
مخالف برنامه‏ها و آداب و رسوم آنها و قصد دارد پايه و اساس حيات اجتماعى و اقتصادى آنها را با هم به
نابودى بكشد، از اين رو تصميم گرفتند براى حفظ كيان خود به شدت در برابر پيامبر ايستادگى كنند.

روزى رسول اكرم(ص) در مسجد الحرام بر آنان وارد شد ملاحظه كرد آنها به‏بت‏ها سجده مى‏كنند، آنان را
از اين كار منع كرد و بر مخالفت با دين و آيين پدرشان ابراهيم(ع) مورد نكوهش قرار داد.

/ 300