جنگ اُحد - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنگ اُحد

حسّ انتقام‏جويى

پس از آن كه كفار قريش شكست سختى را در جنگ بدر متحمل شدند، آرام ننشستند؛ زيرا اين نبرد آن چنان ننگى
بردامن آنها نهاد كه جز با دستيابى آنان به يك پيروزى بزرگ و چشمگير بر مسلمانان، قابل تدارك و تلافى
نبود.

به همين سبب براى نبردى ديگر آماده شده و مى‏خواستند در آن انتقام كشته‏هاى خود را بگيرند،
لذا به تهيه و تدارك ساز و برگ جنگ پرداختند، و اعراب را براى همكارى در نبرد به يارى خود فرا خواندند
و دسته‏هايى از قبيله‏هاى گوناگون با آنان همدست شده و هزينه اين جنگ را از سود كالاهاى بازرگانى
كه ابوسفيان قبل از جنگ بدر فراهم آورده بود، تأمين كردند.

كفار توانستند سه هزار نفر نيرو را تحت فرماندهى ابوسفيان گرد آورند. وقتى پيامبر از ماجراى آنان
اطلاع حاصل كرد، براى ماندن در مدينه و يا بيرون رفتن از شهر و رويارويى با دشمن، با ياران خود به
مشورت پرداخت و رأى خودش براين قرار گرفت كه در اطراف مدينه برج و بارو بسازد تا اگر دشمن بدان‏ها
هجوم ببرد، مردان روياروى آنها نبرد كرده و زنان و كودكان از بالا، آنان را آماج سنگ‏هاى خود قرار
دهند، ولى كسانى كه در جنگ بدر حضور نداشتند - به ويژه جوانان آنها - پافشارى مى‏كردند كه از شهر
بيرون روند و گروهى از مردانى كه در جنگ بدر شركت جسته بودند نيز از آنان پشتيبانى كردند تا متهم به
ترس و بيم نشوند. به هر حال با شور و علاقه‏اى كه از خود نشان دادند، رسول اكرم(ص) خواسته آنان را
پذيرفت.

پيامبر نماز جمعه را اقامه فرمود و مردم را پند و اندرز داد و آنها را به صبر و دلاورى سفارش فرمود و
پس از پايانِ نماز، زره خويش را خواست و آن را پوشيد و آن‏گاه مردم را براى بيرون رفتن از شهر و
رويارويى با دشمن فرا خواند، برخى از آنان وقتى ديدند مردم آماده نبرد شده‏اند، به بعضى ديگر گفتند:

پيامبر(ص) به ما دستور داده تا در مدينه بمانيم و او به دستورات خدا بيش از ما آشناست، بر او وحى نازل
مى‏شود.

اى كاش باز مى‏گشتيم و كار را به عهده وى مى‏گذاشتيم، ازاين‏رو به پيامبر عرض كردند:

اى
رسول خدا(ص) همان‏گونه كه نخستين بار به ما دستور دادى مناسب است در مدينه بمانيم.

حضرت فرمود:

هرگاه
يك‏پيامبر، امتى را به جنگ و رويارويى با دشمن فرا خواند، شايسته نيست از رأى خود برگردد تا اين كه
پيكار و مبارزه كند. من قبلاً در اين زمينه با شما گفتگو كردم، ولى شما نپذيرفتيد و تصميم گرفتيد از
شهر خارج شويد، بنابراين تقواى الهى را پيشه كنيد و هنگام نبرد و درگيرى بإ؛ ه‏ه دشمن از خود
استقامت و پايدارى نشان دهيد، منتظر فرمان خدا باشيد كه هر گونه دستور آمد عمل كنيد.

بازگشت منافقين

رسول خدا(ص) با هزار تن از ياران خود براى نبرد و برابرى با كفار، از شهر خارج شد، دربين راه عبدالله
بن اُبى رئيس منافقان به همراه سيصد تن از كسانى كه با او هم عقيده بودند بازگشتند، يكى از مسلمانان
بر آنها بانگ زد و گفت:

اى مردم، شما را به خدا، آن‏گاه كه قوم شما و پيامبرتان مورد حمله دشمنان قرا
گرفتند، آنها را تنها نگذاريد.

در پاسخ وى گفتند:

اگر ما مى‏دانستيم شما سر جنگ داريد، تسليم شما
نمى‏گشتيم و اينك جنگ را به مصلحت نمى‏دانيم و بدين ترتيب نافرمانى كرده و قصد بازگشت داشتند.

وى
بدان‏ها گفت:

اى دشمنان خدا، خداوند شما را از رحمت خويش دور گرداند، خداوند پيامبر خود را از وجود
شما بى‏نياز خواهد گرداند خداى متعال درباره اين افراد فرمود:

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَو
ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لَاتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ
مِنْهُمْ لِلإِيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ
بِما يَكْتُمُونَ؛(1)

تا وضعيت آنان را كه دورويى و نفاق كردند بداند، بدان‏ها گفته شد:

در راه خدا
مبارزه كنيد و يا دفاع نماييد، گفتند:

اگر ما به فنون جنگى آشنا بوديم از شما تبعيّت مى‏كرديم. اينان
به كفر نزديك‏ترند تا به ايمان، چيزى را بر زبان مى‏آورند كه خلاف آن را در دل دارند و خداوند به
آنچه نهان مى‏كنند آگاه‏تر است.

/ 300