يارى موسى به فردى اسرائيلى - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يارى موسى به فردى اسرائيلى

موسى در خانه فرعون به سنّ جوانى رسيد و از قدرت جسمانى فوق العاده‏اى برخوردار شد و هيچ‏گاه بر او
پوشيده نبود كه وى در خانه فرعون زندگى مى‏كند و خود، فردى اسرائيلى از ملت ستمديده فلسطين است.

بنابراين مى‏تواند اسرائيليان را يارى كرده و آزار و اذيت فرعونيان را از آنها دور سازد.

روزى موسى كاخ فرعون را ترك گفت و بى‏آن‏كه كسى بداند به طور ناگهانى وارد شهر شد و در آنجا ملاحظه
كرد دو نفر با يكديگر مشاجره و كشمكش دارند: يكى از آنها اسرائيلى و از قوم اوست و ديگرى از هواداران
فرعون مى‏باشد.

فرد اسرائيلى از موسى درخواست كمك كرد و او به يارى وى شتافت. و موسى چنان سيلى بر
دشمن او نواخت كه به زندگى او پايان داد. موسى از كرده خويش پشيمان شد و آن را كارى شيطانى شمرد و از
گناهى كه مرتكب شده بود از خداى خود طلب بخشش نمود و نزدش تضرع و زارى كرد تا توبه‏اش را بپذيرد و او
را ياور تبهكاران قرار ندهد و خداوند او را بخشيد و توبه‏اش را پذيرفت.

خداى متعال فرمود:

وَدَخَلَ المَدِينَةَ عَلى‏ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِيها رَجُلَيْنِ
يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِيعَتِهِ وَهذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِى مِنْ شِيعَتِهِ
عَلىَ الَّذِى مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ
الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ * قالَ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى
فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ * قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ
أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ؛(4)

زمانى كه مردم شهر بى اطلاع بودند وارد شهر گرديد در آنجا دو مرد را ديد كه با يكديگر درگير هستند:

يكى از طرفداران او و ديگرى از دشمنانش بود، آن‏كه طرفدارش بود براى غلبه بر دشمن او، از موسى كمك
خواست. موسى بر فردى كه دشمن او بود سيلى نواخت و او در اثر آن جان داد.

وى گفت: اين كار يك عمل شيطانى
بود، چه اين‏كه شيطان دشمنى گمراه كننده و آشكار است.

موسى عرضه داشت:

پروردگارا، من به خويش ستم روا
داشتم مرا ببخش و خداوند او را بخشيد. به راستى كه او بسيار بخشنده و مهربان است.

موسى عرض كرد:

پروردگارا، به نعمت‏هايى كه برايم ارزانى داشته‏اى، از تبهكاران هرگز حمايت نخواهم كرد.

فاش شدن راز موسى

روز دوم كه فرا رسيد، موسى در حالى كه بيم داشت راز او فاش گردد، به سمت شهر روانه گرديد. در آن‏جا
همان فرد اسرائيلى را كه ديروز به وى كمك كرده بود ديد كه با يكى ديگر از طرفداران فرعون درگير است.

فرد اسرائيلى براى غلبه بر شخص فرعونى، از موسى كمك خواست. اين بار موسى از ستيزه‏جويى و ماجراجويى
او به خشم آمد و او را بر آن كار نكوهش كرد و سپس براى پايان دادن به نزاع و درگيرى ميان آن دو به
ميانجى‏گرى پرداخت.

فرد اسرائيلى كه (موسى را خشمگين يافت) ترسيد و تصور كرد موسى قصد كشتن او را
دارد، لذا او را مخاطب ساخت و گفت:

أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِى كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالأَمْسِ؛

آيا همان گونه كه ديروز فردى را كشتى، مى‏خواهى مرا بكشى.

شخص فرعونى به مجرد اين‏كه اين اقرار صريح و آشكار را شنيد - و از سوى ديگر قوم او از ماجراى روز
گذشته كه مردى كشته شده و قاتل وى مشخص نبود، حيران و سرگردان بودند- خود را به آن‏ها رساند و ماجراى
موسى رإ؛ه‏هِ به آنان اطلاع داد.

در اين هنگام مردم گردآمده و براى كشتن موسى به جستجوى وى
پرداختند، يكى از ارادتمندان موسى از اين قضيه آگاه شد و از دورترين نقطه شهر، شتابان خود را به وى
رساند و او را در جريان نقشه مردم قرار داد و به او سفارش كرد كه خود را نجات دهد و از شهر بيرون رود تا
مردم براى آزار و اذيّت، دسترسى به او نداشته باشند.

موسى سفارش او را پذيرفت و با حالتى از بيم و ترس
از شهر فرار كرد و از خداى خود مى‏خواست كه او را از شرّ ستمكاران نجات دهد:

فَأَصْبَحَ فِى المَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذا الَّذِى اسْتَنْصَرَهُ بِالأَمْسِ
يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى‏ إِنَّكَ لَغَوِىٌّ مُبِينٌ * فَلَمّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ
بِالَّذِى هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى‏ أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِى كَما قَتَلْتَ نَفْساً
بِالأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلّا أَنْ تَكُونَ جَبّاراً فِى الأَرْضِ وَماتُرِيدُ أَنْ تَكُونَ
مِنَ المَصْلِحِينَ * وَجاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصى‏ المَدِينَةِ يَسْعى‏ قالَ يا مُوسى‏ إِنَّ
المَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّى لَكَ مِنَ النّاصِحِينَ* فَخَرَجَ
مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِى مِنَ القَوْمِ الظّالِمِينَ؛(5)

/ 300