آبزيان به نگارش در آمده است، همه دانشمندان متخصصّى كه پيرامون اين موجودات تحقيق و بررسى
مىكنند، هنگامى كه در راز و اسرارى كه حيات و زندگى اين موجودات و شيوه تكثير نسل و چگونگى بقاى نوع
و دستيابى به تغذيه و رفتار آنها با برخى ديگر را فرا گرفته، دقّت و ژرفنگرى كنند، شگفتزده
خواهند شد و اين الهام كه حيات و زندگى اين موجودات را به جريان مىاندازد و يا بهتر بگوييم به قول
قرآن اين (هدايت تكوينى) كه انواع آن با هم تفاوت دارد، از قوىترين دلايل، بر وجود قصد و اراده در
طبيعت است كه از آفريدههاى خداست و بهترين دليل بر ردّ و بطلان نظريه تصادف است كه مادّىها
(ماترياليستها) در توجيه پيدايش جهان هستى بدان استدلال مىكنند.گفتگوى ميان موسى و فرعون را پى مىگيريم، ملاحظه مىكنيم موسى پس از بيان اين آيه كه بر وجود خدا
دلالت دارد، انواع ديگرى از آفريدههاى خدا را برمىشمرد: «الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ
مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءاً فَأَخْرَجْنا بِهِ
أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتّى * كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ
لِأُولِى النُّهى».ببينيد آيه شريفه قرآن، چگونه با اين جمله پايان يافته است: «إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِى
النُّهى». و «اولى النهى»يعنى خردمندان. آفرينش زمين و آنچه در آن است از آيات ونشانههايى هستند
كه بر وجود آفريدگار آنها دلالت دارند، به گونهاى كه جايى براى شك وترديد باقى نمىگذارند و هر
خردمندى آن را مىپذيرد، وقتى فرعون قيام اين دلايل عقلى موسى را تكذيب كرد، خداوند معجزه عصا و غير
آن را پديدارساخت.قرآن، توجه ما را به انديشيدن در آيات و نشانههاى الهى در جهان هستى معطوف مىدارد تا در وراى آنها
به قدرت خلّاق و ايجاد كننده آنها پى ببريم و ايمان آوردن ما به خدا، از روى باور و تسليم بر پايه
تحقيق و بررسى باشد.تنها اسلام است كه اين چنين بر وجود آفريدگار استدلال مىكند، در حالى كه برخى ازاديان به پيروان
خود سفارش مىكنند، «نخست ايمان آور و سپس بينديش» و معجزات وكارهاى شگفتانگيزى را كه از
پيامبرانشان صادر مىشد، وسيله قانع كردن مردم قرار مىدادند، در صورتى كه مىبينيم اسلام عقل و
انديشه را اساس ايمان مىداند.
بطلان اعتقادات مصريان قديم
در گفتگوى ديگرى كه ميان موسى و فرعون پيرامون ربوبيّت خدا صورت گرفت، ملاحظه مىكنيم كه قرآنجالبترين پاسخ را بر بطلان مظاهر شرك به خدا از ديدگاه مصريان از زبان موسى عنوان كرده است:«قالَ فِرْعَوْنُ وَما رَبُّ العالَمِينَ * قالَ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَما بَيْنَهُما إنْ
كُنْتُمْ مُوقِنِينَ * قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ * قالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ
آبائِكُمُ الأَوَّلِينَ * قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ * قالَ
رَبُّ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ وَما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ * قالَ لَئِنِ
اتَّخَذتَ إِلهاً غَيْرِى لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ المَسْجُونِينَ»(14).كسى كه در اين آيه شريفه قرآن دقت كند، در نخستين وهله به تعريفى جامع از ربوبيّت الهى براى اين جهان
هستى بر مىخورد؛ زيرا هم او خداى يگانهاى است كه در ملك وسلطنت شريك و ياورى ندارد، ولى كسى كه در
اعتقادات مصريان قديم دقت و بررسى نمايد، از خلال اين آيه شريفه قرآن ملاحظه مىكند كه بر اعتقادات
گوناگون مصريان قديم خط بطلان كشيده و اين دلالت دارد كه قرآن از امور تاريخى و صحيحى خبر مىدهد كه
علمو دانش آن را به اثبات رسانده است.اين گفتگو در آيات قرآنى گذشته، با سؤال فرعون از موسى آغاز
مىشود: «وَما رَبُّ العالَمِينَ»؟موسى پاسخ مىدهد كه او :«رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَما
بَيْنَهُما إنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ»است.اين پاسخ كه از زبان موسى آمده است، اعتقادات مصريان
قديم را كه در آن زمان رايج بوده، ردّ كرده است، به اعتقاد آنان آسمان داراى معبودى به نام «نوت» (NOUT)بوده و آن را به منزله زنى تنومند مىپنداشتهاند كه بدنش به طور منحنى، مانند گنبدى روى زمين قرار
داشته است. و زمين از معبودى به نام «گُب» (Ghe
) برخوردار بوده كه همسر «نوت» بهشمار مىآمده و خدايى
ديگر به نام چو (Chou) وجود داشته كه
تجسم فضاى باز، بين آسمان و زمين بوده است(15).