برترى جويى كفار - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چنان‏كه نوح(ع)بدانان فرمود:

«اگر خدا را اطاعت كنيد و از گناهان دورى گزينيد، گناهان گذشته شما را
مى‏آمرزد و به شما مهلت داده و تا آخرين روزهاى عمرتان كه خدا مقدر فرموده، شما را از نعمت‏هاى
دنيوى بهره‏مند مى‏سازد، ولى اگر از پروردگارتان نافرمانى كرديد، هرگز شما را مهلت نمى‏دهد و
برايتان عذاب را مقرر فرموده و به طور ناگهانى كه تصور آن را نمى‏كنيد، بر شما فرود مى‏آيد...».

قالَ يا قَوْمِ إِنَّى لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ
* يَغْفِر لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمّىً إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ
إِذَا جَآءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛(4)

نوح فرمود:

اى قوم، من بيم دهنده‏اى آشكار براى شمايم، خدا را بپرستيد و از او بترسيد و مرا اطاعت
كنيد. خداوند گناهان شما را مى‏بخشد و تا زمانى معين شما را مهلت مى‏دهد، آن‏گاه كه وقت مقرر الهى
رسيد، تأخير پذير نيست، اگر به اين معنا پى‏ببريد.

برترى جويى كفار

قوم نوح، پندواندرز آن حضرت را ناديده گرفتند و به بيم دادن الهى نسبت به خود، اعتنايى نكردند و با
دلايلى، پيامبرى آن حضرت را انكار نموده و مى‏گفتند:

الف) وى (نوح) مانند آنها انسان است و مى‏خورد و مى‏آشامد، بنابراين، چگونه كسى كه مانند آنها انسان
است مى‏تواند پيامبر باشد؟، پيامبر - از ديدگاه آنها - مى‏بايست فرشته باشد نه انسان!

ب) پيروان او همه، افراد مستضعفند، منظورشان تهيدستان و كارگران و كشاورزان و افراد سطح پايين جامعه
بود، و اين گونه افراد - در نظر آنها - بدون انديشه و فكر از نوح پيروى كرده و از علم و دانش بهره‏اى
ندارند.

ج) نوح(ع) و پيروانش را به دروغگويى متهم ساختند و به اين اتهامِ خود مطمئن نبودند، بلكه صرفِ ظن و
گمان بود....

فَقالَ المَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مانَراكَ إِلّا بَشَراً مِثْلَنا وَما نَراك
اتَّبَعَكَ إِلّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِىَ الرَّأىِ وَما نَرى‏ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ
فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ؛(5)

سران كافر قومش گفتند:

ما تو را مانند خود بشرى بيشتر نمى‏دانيم، در ديدگاه نخستين بايد گفت كسانى
كه از تو پيروى مى‏كنند، اشخاصى پست و بى‏مقدارند. ما هيچ‏گونه برترى براى شما بر خود نمى‏بينيم،
بلكه شما را دروغگو مى‏پنداريم.

قرآن، در آيه‏اى ديگر برترى جويى قوم نوح و ردّ دعوتِ آن حضرت و متهم ساختن وى را به گمراهى، به
تصوير كشيده است، چنان‏كه از نوح(ع) چهره‏اى شكيبا و مهربان ارائه داده كه قصد دارد اين تصور غلط را
از ذهن قومش بزدايد، از اين رو به آنها مى‏گويد:

«اى مردم، من گمراه نيستم، آن گونه كه شما تصور
مى‏كنيد، من فرستاده‏اى از نزد پروردگار جهانيانم، دستورات و احكامى كه مرا به خاطر آنها فرستاده
و به مصلحت شماست، برايتان ابلاغ مى‏كنم، من شما را به آنچه‏كه سعادت‏تان در آن است پند و اندرز
مى‏دهم و از بدبختى و شقاوت برحَذَرتان مى‏دارم، چرا كه خداوند، چيزهايى را كه شما از آن آگاهى
نداريد، به من آموخته است».

آن‏گاه نوح(ع) برايشان روشن مى‏كند كه پند و نصيحت و راهنمايى اگر توسط فردى از خودِ آنها باشد،
شگفت‏آور نيست كه آنها را از عذاب خدا بيم داده و به رحمت و رضوان الهى دعوت كند.

قالَ المَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إنّا لَنَراكَ فِى ضَلالٍ مُبِينٍ * قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِى
ضَلالَةٌ وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِينَ * أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنْصَحُ
لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ * أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ
رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛(6)

گروهى از قومش گفتند، ما تو را در گمراهى آشكار مى‏بينيم در پاسخشان گفت:

اى قوم من در گمراهى نيستم،
بلكه فرستاده‏اى از نزد پروردگار جهانيانم كه دستورات خدا را به شما ابلاغ كرده و شما را پند
مى‏دهم و از ناحيه خداوند چيزهايى را مى‏دانم كه شما بدان‏ها آگاهى نداريد.

آيا اگر فردى از سوى
خداوند مأمور شد شما را [از عذاب الهى‏] بيم دهد تا پرهيزگار شده به اميد اين‏كه مورد لطف خدا قرار
گيريد، شگفت‏زده مى‏شويد.

/ 300