سجده فرشتگان و سرپيچى شيطان - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَلَقَدْ خَلَقْنا الإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ(6) مِنْ حَمَاً مَسْنُونٍ؛(7)

به تحقيق ما انسان را از
گل خشكيده و ته نشين شده آفريديم.

خَلَقَ الإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ؛

انسان را از گل خشكيده‏اى، چون سفال آفريد.

خداوند آدم(ع) را از گِل سياه به شكل انسان آراست، تا به گونه‏اى خشك شد كه اگر در آن دميده مى‏شد از
آن نوعى صدا به گوش مى‏رسيد و آن را دگرگونى و تغيير و تبديل داد و سپس از روح خويش در آن دميد، و
انسانى گشت داراى گوشت و خون و عصب كه با اراده حركت مى‏كرد و مى‏انديشيد.

پس از آن خداوند به فرشتگان دستور داد تا از آدم(ع) تجليل به عمل آورند و بر او سجده احترام نمايند، نه
سجده عبادت، چه اين‏كه خداوند كسى را به پرستش غير خود دستور نمى‏دهد.

وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلْملائِكَةِ إِنِّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسْنُونٍ*
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِى فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ؛(8)

و آن‏گاه كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: من از گلِ خشكيده و ته نشين شده انسانى را آفريدم و آن‏گاه
او را آراستم و از روح خود در آن دميدم بر او سجده نماييد.

خداوند در اين آيه شريفه نسبت به حضرت آدم(ع) سه گونه تجليل فرموده است:

نخست

او را به دست [قدرت‏] خويش آفريد؛

دوّم

از روح خود در آن دميد؛

سوم

فرشتگان را به سجده بر او دستور داد.

سجده فرشتگان و سرپيچى شيطان

همه فرشتگان - براى امتثال امر خداوند -بر آدم(ع) سجده كردند، مگر شيطان كه از سرِ عناد و تكبّر، از
سجده كردن سرباز زد. خداوند سببِ سجده نكردن او را مى‏دانست. با اين همه، علت را از او جويا شد. ابليس
برترى خود را بر آدم و اين كه وى از آتش و آدم از گل آفريده شده است عنوان كرد. به نظر ابليس، آتش برتر
از گِل بود و بدين‏سان فوق‏العاده تكبّر ورزيد.

در اين هنگام خداى سبحان او را ازبهشت راند و به
دليل تكبرش، وى را پيوسته تا روز قيامت مورد لعنت خويش قرار داد:

فَسَجَدَ(9) الملائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ* إِلّا إِبْلِيسَ أَبى‏ أَنْ يَكُونَ مَعَ
السّاجِدِينَ* قالَ يا إِبْلِيسُ(10) ما لَكَ أَلّا تَكُونَ مَعَ السّاجِدِينَ قالَ لَمْ أَكُنْ
لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ(11) صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسْنُونٍ قالَ فَاخْرُجْ مِنْها
فَإِنَّكَ رَجِيمٌ* وَإِنَّ عَلَيْكَ اللعْنَةَ إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ؛(12)

همه فرشتگان جز شيطان سجده كردند، او تكبر ورزيد و در زمره كافران در آمد.

خداوند فرمود:

اى ابليس، چه
چيز باعث شد بر چيزى كه به دست [قدرت‏] خود آفريدم سجده نكنى، تكبّر ورزيدى يا خودت را برتر دانستى،
عرض كرد:

من از او بهترم؛ چه اين كه مرا از آتش و او را از گِل آفريدى.

خداوند فرمود:

پس از بهشت بيرون
رو؛ زيرا تو رانده شده‏اى و تا قيامت مورد لعن و نفرين من خواهى بود.


1- قابل يادآورى است كه قرآن آن گونه كه ساير پيامبران را نبى خوانده، حضرت آدم(ع) را پيامبر (نبى) ياد
نكرده است، ولى يادآور شده كه خداوند او را بدون واسطه، امر و نهى كرده و حلال و حرامش را براى او
بيان داشته است كه همين، معناى نبوت است. به همين دليل ما سرگذشت آدم(ع) را آن گونه كه در قرآن آمده و
ضمن بيان سرگذشت انبيا از خلال تاريخ بشر، ارائه خواهيم داد.

2- بقره، (2) آيه 30.

3- «وعلّم آدم الاسماءكلها»؛ يعنى صاحبان اسم‏ها، به اين معنا كه خداوند در وجود حضرت آدم(ع) آگاهى
بر اشياء را بدون حد و مرز و مشخص كردن، به وديعه نهاد. خداى سبحان به جهت استعداد انسان، در وجود او
دانشى بديهى به حقيقت اشياء و سنت‏هاى الهى حاكم بر آنها و قوانين سود و زيان‏شان آفريد و واقعيت
نيز مؤيد اين معناست. بشر اين استعداد خدادادى را در طول روزگاران از پدرشان به ارث برده‏اند، و
پيوسته به‏وسيله آن از رازهاى زمين و قوانين طبيعت آن كه سبب تحكيم استيلاى آنان بر زمين گشت، پرده
برداشته‏اند و گفته خداى سبحان كه فرمود: «إنى جاعل فى الأرض خليفة» محقق گشت. و گفته شده: خداوند در

وجود آدم(ع) علم و دانشى به دانستن نام موجوداتِ آسمان و زمين و حيوان و گياه وكوه و دريا و ديگر
چيزهايى كه مردم با آنها سر و كار داشته و براى گذران زندگى نيازبه شناخت آنها دارند، آفريد،
به‏ويژه كسى كه مى‏خواهد جانشين خدا در زمين باشد.

4- بقره (2) آيات 31 - 33.

5- گل آميخته به آب.

6- از ماده صلصله، يعنى صداست و آن گلِ خشك آتش نديده [و اندام تو خالى‏] بوده كه اگر در آن دميده
مى‏شد از آن نوعى صدا به گوش مى‏رسيد.

7- گِلى است متغيّر و سياه از كناره‏هاى جويبار.

8- حجر (15) آيات 28 - 29.

9- سجود از نظر ريشه‏اى، كُرنش همراه با تواضع و فروتنى به نحو خم شدن و يا غير آن است و در شرع، به
معناى گذاشتن پيشانى بر زمين به قصد عبادت به كار رفته و در اين جا مقصود از آن، سجده احترام است.

10- ابليس اسم عَلَم غير عربى است. ابوعبيده مى‏گويد: «اين اسم عربى بوده و از إبلاس گرفته شده و به
معناى دورى از خير و نااميدى از رحمت خداوند است.»
11- پيرامون اين كه آتش از گِل برتر است، مى‏توان گفت كه آتش، نورانى و از عالم بالا و لطيف و در كنار
طبيعت جرم‏هاى آسمانى است و گِل، ماده‏اى تيره و از عالم پايين است، و نيز آتش داراى تأثير و عمل
(سوزاندن) بوده وزمين قابليتى جز پذيرش تأثير و منفعل شدن ندارد.

12- حجر (15) آيات 30 - 35 .

/ 300