داورى در امر كشاورزى - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داود گفت: در حقيقت به تو ظلم رواداشته كه خواسته يك گوسفند تو را
به گوسفندان خود ضميمه كند و بسيارى از معاشران و دوستان در حقّ يكديگر ستم و تعدى مى‏كنند، مگر
كسانى كه ايمان دارند و عمل شايسته انجام مى‏دهند كه آنها هم تعدادشان انگشت‏شمار است.

داود دريافت
كه ما او را در بوته آزمايش گذاشته‏ايم، پس از پروردگار خويش طلب بخشش كرد و با تواضع و فروتنى به
پيشگاه خداوند متعال روآورد و ما او را بخشيديم، و داود از مقرّبان ما بوده و نزدمان از جايگاه و
منزلتى والا و نكو برخوردار است.

از اين گذشته خداوند اراده فرموده بود، عظمت نعمتى را كه به وى ارزانى داشته، برايش پديدار سازد و آن
خلافت روى زمين بود كه به وى عنايت كرده و اين گونه خلافت معمولاً انسان را به طغيان و سركشى سوق داده
و طبق هواى نفسِ خود داورى مى‏كند، به همين دليل خداوند از او خواست تا ميان مردم، به حق و عدالت و
دور از هوا و هوس حكم و داورى نمايد؛ زيرا در غير اين صورت وى را از راه راست الهى، كه بر عدالت مطلق
استواراست، منحرف مى‏سازد و كسانى كه از راه حق منحرف شوند در قيامت به سبب فراموش كردن فرجام ظلم و
ستمِ خويش و انحراف از راه راست، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد.

و اين سفارشى بود كه خداوند به
داود(ع) فرمود:

يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِى الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالحَقِّ وَلا
تَتَّبِعِ الهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ
اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الحِسابِ؛(2)

اى داود، ما تو را جانشين خود در زمين مقرر داشتيم. ميان مردم به حق داورى نما و از هواى نفس پيروى مكن
كه تو را از پيمودن راه خدا باز داشته و منحرف مى‏سازد و كسانى كه از طريق الهى انحراف يافتند، عذابى
دردناك در انتظارآنهاست، چه اين‏كه آنها قيامت را به فراموشى سپردند.

داورى در امر كشاورزى

شبانگاهان گله‏اى بدون چوپان به كشتزارى رو آورد و آن را تباه ساخت.

صاحبان مزرعه داورى نزد داود(ع)

بردند و گفتند:

اى پيامبر خدا، ما زمين خود را شخم زده و آن را زراعت نموديم و از آن مراقبت كرديم تا
زمان درويدن آن فرارسيد، و اينك گوسفندان متعلق به اين مردم، شبانه به مزرعه ما روآورده و در آن
پراكنده شده و آن را به گونه‏اى جويده‏اند كه هيچ چيز از آن باقى نگذاشته‏اند، داود(ع) به صاحبان
گوسفند فرمود:

آيا اينان راست مى‏گويند؟

گفتند: آرى.

وى به صاحبان مزرعه گفت:

بهاى زراعت خود را چقدر
تخمين مى‏زنيد؟

آنان قيمت را بدو گفتند و سپس رو به صاحبان گوسفند كرد و گفت:

شما بهاى گوسفندان خود
را چقدر تخمين مى‏زنيد؟

آنها نيز قيمت را عنوان كردند، وقتى داود ملاحظه كرد كه قيمت‏ها به يكديگر نزديك است، به صاحبان
گوسفند فرمود:

شما گوسفندان خود را عوض كشتزار اين آقايان به آنها بدهيد، ولى پسرش سليمان درجلسه
حضور داشت و شاهد براين محاكمه بود، پيش‏دستى كرد و به پدرش گفت:

من هم در اين ماجرا نظريه‏اى دارم و
آن اين است كه صاحبان گوسفند، گوسفندان خويش را به صاحبان مزرعه تحويل دهند و آنان از پشم و شير و
بچه‏هاى آنها استفاده كنند و مزرعه را از صاحبان آن تحويل بگيرند و آن را شخم‏زده و زراعت و آبيارى
نمايند و تا هنگام به دست آمدن حاصل، از آنها مراقبت كنند و آن‏گاه كه زمان درو فرارسيد، مزرعه را به
صاحبان آن تحويل داده و گوسفندان خويش را باز پس گيرند. طرفين بدين حكم راضى شدند.

داود گفت:

فرزندم،
من هم با اين حكم موافق هستم، لذا همان‏گونه كه سليمان نظر داده بود، ميان آنان داورى كرد و قرآن
بدين ماجرا اشاره مى‏كند:

وَداوُدَ وَسُلَيْمانَ إِذ يَحْكُمانِ فِى الحَرْثِ إِذ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ القَوْمِ وَكُنّا
لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ * فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَكُلّاً آتَيْنا حُكْماً وَعِلْماً؛(3)

و داود و سليمان آن‏گاه در ماجراى كشت وزرع به داورى پرداختند، زمانى كه گوسفندان بى‏شبان مزرعه
آنها را تباه ساخت و ما گواه بر داورى آن دو بوديم و ما آن قضاوت و داورى را به‏وسيله وحى به سليمان
آموختيم و به هريك از آنان مقام داورى و دانش عطا كرديم.

/ 300