هشدار مؤمن آل فرعون
فرعون از مقاومت در برابر موسى ناتوان گرديد، لذا با قوم خود نقشه كشتن موسى را كشيد تا از دعوتش و بهگمان آنها از فساد او رهايى يابند.خداى متعال فرمود:وَقالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِى أَقْتُلْ مَوسى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّى أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ
دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِى الأَرْضِ الفَسادَ؛(3)فرعون گفت:مرا وا گذاريد تا موسى را به قتل رسانم و او خداى خود را به يارى بطلبد. بيم آن دارم كه آيين
شما را تغيير و تبديل دهد و يا در زمين ايجاد فساد نمايد.در حالى كه براى عملى كردن نقشه كشتن او به تبادل نظر مىپرداختند، جوانمردى، مؤمنى را كه ايمان خود
را نهان مىكرد، بر آن داشت به گونهاى پسنديده و بىپروا به دفاع از موسى بپردازد. وى بدانها
گفت:شايسته نيست مردى را كه مىگويد:«پروردگار من خداست» بكشند، به ويژه كه او معجزاتى دال بر صدق
گفتارش براى آنها آورده است. اگر فرض كنيم كه وى (موسى) در گفتار خود دروغگو باشد، دروغ او ضرر و زيانى
به آنها نمىرساند و اگر در گفتارش صادق باشد، بخشى از عذابهايى كه آنان را بدان تهديد كرده، بر
آنها وارد خواهد شد و در ادامه به آنها گفت:شما امروز در زمين صاحب قدرت و نفوذ هستيد، اگر عذاب خدا
بر ما وارد شود، چه كسى قادر است آن را از ما برطرف سازد. فرعون با نظريه او به مخالفت برخاست و مدعى
شد كه خود، مردم را به راه راست رهنمون مىشود.سپس اين مرد مؤمن آنان را به عذاب و خشم الهى در اين
دنيا يادآور ساخت، همان گونه كه براى امتهاى گذشته در اثر اعمال نارواى آنان به وجود آمده بود، و
پس از آن، آنها را از عذاب آخرت بر حذر داشت. آن روز كه كافران سعى مىكنند از عذاب خدا فرار نمايند،
ولى راه گريزى از آن نخواهند داشت.و بعد بدانان يادآور شد رسالتى را كه امروز موسى آورده، دعوتى جديد نيست، يوسف(ع) نيز براى پدران
اينها دلايل و نشانههاى الهى را ارائه داد و آنان در صدق گفتار وى به شك و ترديد افتادند، تا آنكه
از دنيا رفت، و گفتند:خداوند پس از او پيامبرى را نمىفرستد، و سپس برايشان روشن شد كه اين انديشه
پليد، آنها را به گمراهى كشانده است؛ زيرا آنان زمانى كه از راه راست منحرف گرديدند، خداوند دلهاى
آنها را از طريق هدايت منحرف ساخت:وَقالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ
يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جاءَكُمْ بِالبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كاذِباً
فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِى يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا
يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّابٌ * يا قَوْمِ لَكُمُ المُلْكُ اليَوْمَ ظاهِرِينَ فِى الأَرْضِ
فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلّا ما أَرى
وَما أَهْدِيكُمْ إِلّا سَبِيلَ الرَّشادِ * وَقالَ الَّذِى آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّى أَخافُ
عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الأَحْزابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ
مِنْ بَعْدِهِمْ وَما اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ * وَيا قَوْمِ إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ
يَوْمَ التَّنادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَمَنْ
يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ * وَلَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالبَيِّناتِ
فَما زِلْتُمْ فِى شَكٍّ مِمّا جاءَكُمْ بِهِ حَتّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَ
بْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ؛(4)مردى مؤمن از آل فرعون كه ايمان خويش را نهان مىداشت گفت:آيا مردى را به جرم اينكه مىگويد
پروردگار من خداست مىكشيد، حال آنكه او از ناحيه پروردگارتان دلايل و براهين و معجزات براى شما
آورده، بنابراين اگر او فردى دروغگوست، وزر و وبال دروغش به خود وى بر مىگردد و اگر در گفتههايش
صادق و راستگو باشد، برخى از وعدههاى كيفرى كه به شما داده دامنگيرتان خواهد شد.به راستى كه
خداوند انسانهاى اسراف گر دروغگو را هدايت نخواهد كرد،و گفت: اى قوم، امروز ملك و سلطنت زمين از آن
شماست، ولى اگر عذاب الهى بر ما فرود آيد، چه كسى ما را نجات خواهد داد.