دشمنى و زير پا گذاشتن حقوق ضعيفان در دنياى امروز است، دنيايى كه مدعى است به بالاترين رتبه ترقى و
تمدن رسيده است، به همين دليل، رسالت پيامبران، تبيين اعمال صالحى است كه از رهگذر آن، انسان،
شايسته خشنودى پروردگار و اصلاح جامعه شده و از كردار ناشايستى كه به خشم خداوند و فساد جامعه
مىانجامد، برحذر مىماند.ترديدى نيست كه تعيين كارهاى نيك و بد و تشريح سود و زيان و پاداش و كيفر آنها، عاملى است تا در روان
آدمى، ميل به انجام كار نيك و بيم از ارتكاب كار ناپسند شكل گيرد و در پى آن، روح و روان انسانيّت،
تأثيرى فوقالعاده يابد.فرستادن پيامبران به سوى مردم، راه عذر و پوزش را بر ستمكاران بسته و هيچ بهانهاى براى آنان در اين
رابطه كه خداوند راه هدايتى برايشان ترسيم نكرده است، باقى نمىگذارد.قرآن، اين حقيقت را اين گونه بيان كرده است:رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلىَ اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ
الرُّسُلِ وَكانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً؛(8)فرستادگانى مژده آور و بيم دهنده، تا خداوند پس از پيامبران بر مردم اتمام حجت كرده باشد، و خداوند
توانا و آگاه است.آرى، سنّت الهى بر دينى جارى است كه هيچ كس را مؤاخذه نمىكند، مگر آنگاه كه پيامبرى را به سوى
آنها فرستاده باشد: «وَما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّى نَبْعَثَ رَسُولاً».(9)
شماره پيامبران و فرستادگان خدا
تعداد پيامبران بسيار است، ولى در قرآن نام 25 تن از آن بزرگواران كه بايد به ايشان ايمان داشت بردهشده است كه عبارتند از:آدم(ع)، ادريس(ع)، نوح(ع)، هود(ع)، صالح(ع)، ابراهيم(ع)، لوط(ع)، اسماعيل(ع)،
اسحاق(ع)، يعقوب(ع)، يوسف(ع)، شعيب(ع)، ايّوب(ع)، ذوالكفل(ع)، موسى(ع)، هارون(ع)، داود(ع)، سليمان(ع)،
الياس(ع)، اليسع(ع)، يونس(ع)، زكريا(ع)، يحيى(ع)، عيسى(ع) و حضرت محمّد(ص).فرستادگان ديگرى هم بودهاند كه خداى سبحان در قرآن نامى از آنان نياورده، ولى خطاب به
فرستادهاش، حضرت محمد(ص)، بدانان اشاره فرموده است:وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ؛(10)داستان برخى از فرستادگان را برايت بيان كرده و برخى را بازگو نكرديم.همه پيامبران در يك مرتبه از فضيلت نبوده بلكه خداوند، برخى را بر بعضى ديگر برترى بخشيده است:وَلَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ؛برخى از پيامبران را بر بعضى برترى داديم.خداوند حضرت محمّد(ص) را بر همه پيامبران برترى داده و ايشان را براى همه مردم، مبعوث كرده است؛ در
حالى كه پيامبران پيشين به سوى ملتى خاص فرستاده شدند. خداوند خطاب به رسول اكرم(ص) مىفرمايد:وَما أَرْسَلْناكَ إِلّا كافَّةً لِلنّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا
يَعْلَمُونَ؛(11)تو را به سوى همه مردم فرستاديم تا مژده دهنده و بيم دهنده باشى، ولى بيشتر آنان نمىدانند.علاوه بر آن، حضرت محمد(ص) خاتم النبيّين است و رسالت او آخرين رسالت بوده و دينى كامل آورده است:ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ
النَّبِيِّينَ؛(12)پيامبر، پدر هيچ يك ازمردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است.
پيامبران اولوالعزم
خداوند برخى از پيامبران را اولوالعزم خوانده و به حضرت محمد(ص) دستور داده تا در امر جهاد و پايدارىاز آنان پيروى كند:فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا العَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛صبر و پايدارى پيشه كن همانگونه كه پيامبران اولوالعزم پايدارى كردند.