آغاز طوفان
نوح(ع) ساختن كشتى را به پايان رساند و نشانههاى عذاب كه جوشيدن آب از زمين بود، آشكار شد؛ از اين روخداوند به نوح(ع) فرمان داد تا از هر كدام از موجودات و حيوانات يك جفت، نر و ماده، گردآورده، آنها را
با خود سوار بر كشتى كند تا پس از غرق شدنِ ساير موجودات در روى زمين، تكثير نسل كرده، نوع آنها منقرض
نشود.همچنين خداوند به نوح(ع) دستور داد كليه اعضاى خانواده و نزديكان خويش، جز همسر و يكى از پسرانش را
كه به خدا كفر ورزيده بودند، بر كشتى سوار كند. همچنين بدو فرمان داد تا غير از نزديكان خود،
مؤمنينى را كه تعدادشان اندك بود نيز، با خود حمل كند.نوح(ع) كشتى را آماده ساخت و به مؤمنين گفت:«سوار شويد و هنگام حركت و توقف كشتى، نام خداى متعال را به عنوان تيمّن بر زبان آوريد، چون كشتى سبب
رهايى نيست، بلكه مىبايست دلهاى خود را متوجه خدا كنيد؛ زيرا او به حركت در آورنده و متوقف كننده
كشتى است».همچنين بدانها ياد آور شد كه، درياى مغفرت الهى وسيع و خداوند به بندگان مؤمن خود مهربان است،
چون آنان را از هلاكت رهايى بخشيد.پس از آن كه آب بالا آمد، كشتى در ميان امواج خروشانى چون كوه به
حركت در آمد:حَتّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَفارَ التَّنُّورُ قُلْنا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ
اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ القَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَما آمَنَ مَعَهُ إِلّا
قَلِيلٌ * وَقالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْريها وَمُرْساها إِنَّ رَبِّى لَغَفُورٌ
رَحِيمٌ * وَهِىَ تَجْرِى بِهِمْ فِى مَوْجٍ كَالجِبالِ؛(5)[مسخره كردن ادامه داشت] تا اين كه فرمان ما فرا رسيد و از تنور آتش، آب جوشيدن گرفت. به نوح گفتيم:همراه خانوادهات از هر نوع از موجودات نر و مادهاى با خود در كشتى قرار ده، مگر كسانى كه وعده
هلاكتشان در علم ازلى گذشته (پسر و همسرت) و گروندگان به آن حضرت عدهاى اندك بودند.گفت: سوار شويد
تا كشتى به نام خدا روان شده و به ساحل نجات برسد؛ زيرا خدايم آمرزنده و مهربان است. كشتى در دريايى
كه امواجى چون كوه داشت، روان شد.
وقوع طوفان
آن گونه كه از قرآن برمىآيد، نوح(ع) از خداى خويش خواست تا از قومش انتقام گيرد. خداوند دعاى او رامستجاب كرد و بارانِ شديدى را فرو فرستاد كه زمين مانند آن را به خود نديده بود، به زمين نيز فرمان
داد تا آبها از گوشه و كنار آن جوشيدن گيرد. بدين ترتيب باران و آب زمين با يكديگر در آميخته،
طوفانِ مهيبى به وجود آوردند كه براى عبرت حضرت نوح(ع) و هلاكتِ كافران، مقدر شده بود، هرچند خداوند
راه را براى رهايى نوح(ع) و گروندگان با او كه در حمايت و حراست خدا بودند، بازكرد.خداى سبحان اين
ماجرا را چنين بيان مىفرمايد:فَدَعا رَبَّهُ أَنِّى مَغْلُوبٌ فانْتَصِرْ * فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ *
وَفَجَّرْنا الأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقى الماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ * وَحَمَلْناهُ
عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَدُسُرٍ * تَجْرِى بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ؛(6)نوح به پروردگار خود عرضه داشت: به راستى من مغلوب شدهام، ياريم فرما [با استجابت دعاى او] درهاى
آسمان را گشوديم و سيلابى از آب فرو فرستاديم و در زمين چشمهها جارى ساختيم تا آب آسمان و زمين به
طوفانى كه مقدر شده بود به هم بپيوندند.نوح را در كشتى كه محكم ساخته شده بود سوار كرديم كه آن كشتى،
زير نظر ما روان شد تا كافران به سزاى خويش برسند.