فرمود:خير، هر كجا دوست دارى برو و در مدينه نمان. لذا او به ناحيهاى در راه شام كه مسير عبور
كاروان بازرگانى قريش بود، رهسپار گرديد و در آنجا اقامت گزيد و گروه ديگرى از مسلمانان مكه كه
خلاصى يافته بودند به او پيوستند از جمله «ابوجندل» كه نخستين بار پناهنده شده بود. آنها راه را بر
كاروانهاى بازرگانى قريش مىبستند از اين رو قريش ناگزير شدند فرستادهاى را نزد پيامبر(ص) اعزام
دارند و از او بخواهند اين شرط از پيمان نامه صلح را باطل كند. حضرت پيشنهاد آنها را پذيرفت. و بدين
ترتيب يكى از بندهاى اين پيمان نامه كه براى مسلمانان بسيار دردناك بود. باطل گرديد.
نتيجه صلح
از مُجّمَع بن حارثه نقل شده كه گفت:ما در حديبيه حضور داشتيم، وقتى از آنجا رفتيم ديديم رسول خدا(ص)در محلى به نام «كراع الغميم» ايستاد و مردم را گرد آورد و آياتى را كه بر او نازل شده بود برايشان
تلاوت فرمود:إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَما
تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً * وَيَنْصُرَكَ
اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً؛ما فتحى آشكار برايت به وجود آورديم تا خداوند از گناهان گذشته و آيندهات درگذرد و نعمتش را بر تو
تمام مىگرداند و به راه راست هدايتت مىكند و تو را به پيروزى با عزّتى مىرساند.مردى به رسول خدا(ص) عرض كرد:آيا اين پيمان نامه، فتح به شمار مىآيد؟حضرت فرمود:آرى، به خدايى كه
جانم در دست اوست، فتح است.ممكن است خواننده شگفتزده شود كه قرآن اين صلح را فتح المبين خوانده، حال آنكه قبلاً همه لشكريان
به جز ابوبكر،آن را پيمان نامهاى ضعيف و ذلت بار مىدانستند، ولى مسلمانان بعدها نتيجه اين صلح را
ديدند و برايشان روشن شد كه اين صلح به خير و مصلحت آنها و از هر فتح و پيروزى قبلى، سودمندتر بوده
است، بلكه متوجه شدند كه واجب بوده چنين آرامش جنگى برقرار شود تا مقدمهاى باشد براى راهيابى به
دلهاى مردم از طريق باور و دليل، نه از طريق شمشير و زور.به ناچار بايد آتش بس (آرامش جنگى) برقرار
گردد تا مدتى جنگ و خونريزى صورت نگيرد و اهل خرد بتوانند با آرامش و دور از هرگونه جنجال در اصول و
اركان اين دين جديد، بينديشند و از روى يقين و باور، پذيراى آن شوند، نه از ترس و بيم.ولى براى آن دسته از كسانى كه پذيراى اين صلح نبودند [عمر و امثال او] ديرى نپاييد كه پس از گذشت دو
سال از انعقاد آن، هنگام فتح مكه راز و حكمت آن در روشنترين مظاهر آن برايشان پديدار گشت. يكى از
مسلمانانى كه خود در ماجراى اين صلح حضور داشت، اين رخداد مهم صلح نامه را اين گونه وصف مىكند:«وقتى آتش بس اعلام شد و جنگ آرامش يافت، برخى از مردم از بعضى ديگر امان يافتند و با يكديگر ديدار
كرده و در بحث و مناقشات به گفتگو نشستند، در اين فاصله با هر صاحب انديشهاى كه درباره اسلام گفتگو
به عمل مىآمد، اسلام را مىپذيرفت و در مدت اين دو سال به اندازه تمام افرادى كه قبلاً به اسلام
گرويده بودند و يا بيشتر از آن تعداد، پذيراى اسلام شدند و دليل آن اين است كه رسولخدا(ص) با تعداد
هزارو چهار صد نفر راهى حديبيه شد، در صورتى كه پس از گذشت دو سال، براى فتح مكه دههزار تن آن حضرت
را همراهى مىكردند.از ابن مسعود منقول است كه گفت:شما فتح مكه را فتح مىشمريد، ولى ما فتح را صلح حديبيه مىدانيم.اقدامى كه پيامبر(ص) در مورد اين صلح كرد و پذيرش شرايط دستور آن به رغم ميل باطنى بيشتر يارانش و
وصفى كه قرآن از اين صلح به فتح المبين كرده، آن هم در زمانى كه هنوز نتايج آن پديدار نشده بود، از
طرفى گذشت زمان بر كارى كه رسول خدا(ص) انجام داد، همه اين موارد، قوىترين دليل بر صدق نبوت حضرت
محمد(ص) بوده و نيز دليل بر اين است كه قرآن وحى الهى است.
1- فتح (48) آيات 11 - 12.2- به نقل حلبى در سيره خود، ج3، ص 25 و 26 و مصادر ديگر، و نيز طبق نقل برخى از منابع شيعه مانند:
بحارالانوار، ج20، ص353، اين پيماننامه داراى هفت بند بوده كه مؤلف به چهارتاى آن اشاره كرده است.
«ج»3- فتح (48) آيه 26.4- آنچه از تاريخ استفاده مىشود اين است كه پيشنهاد پيامبر(ص) براى ذبح قربانى، تنها بر عمر و يارانش
گران آمد. «ج».