همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
هرگاه تلاوت قرآن مىكنى از شيطانِ رانده شده به خدا پناه بجو. چرا كه شيطان برمؤمنانى كه بر خداى
خويش توكل مىكنند تسلطى ندارد.و نيز فرمود:إِنّا جَعَلْنا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ؛ما شياطين را دوستدار غير مؤمنين قرار داديم.هيچ چيز براى طرد و دور كردن شيطان نيرومندتر از ياد خدا در قلب انسان نيست، كه به طور مداوم و پيوسته
در نهان و آشكار گفته شود. ياد خدا بينش انسان را جلا داده و عشق به حق و انگيزههاى خير و نيكى را در
درون وى تقويت و تمايل به تباهىها و شرور را در نفس آدمى ضعيف مىگرداند تا راهى براى ورود شيطان
در آن وجود نداشته باشد.خداى سبحان فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ
الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ».(11)در واقع معناى آيه شريفه اين است كه اگر دستهاى از شياطين با افراد متّقى و پرهيزكار تماس حاصل
نموده و آنها را به گناه و معصيت خدا واداركنند، يادآور مىشوند كه اين امور مربوط به فريبكارى
شيطان است كه دشمن آنهاست و متذكر مىشوند كه كيفر الهى از آنِ پيروان شيطان و پاداش فراوان مربوط
به كسانى است كه خدا را اطاعت كنند.اگر آنان اهل بينايى و بصيرت باشند به وسيله آن، بين خير و شر و حق
و باطل را تمييز داده و فريب كارى و وسوسههاى شيطان را از خويشتن دور مىسازند.بايد اشاره كرد كه شيطان تا زمانى كه انسان از ياد خدا روگردان نشود، نمىتواند بر او مسلط شود. خداى
تبارك و تعالى در اين خصوص مىفرمايد:وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ
شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ (12)كسى كه از ياد خدا رخ بر تابد، شيطانى را برانگيزيم تا يار و
همنشين دايمى وى باشد.بنابراين مىتوان گفت همانگونه كه اگر كسى ازياد خدا غفلت كرد، شيطان
همنشين او مىگردد، اگر كسى هم بر ذكر خدا مداومت داشته باشد و پيوسته به ياد او باشد، خداوند،
شيطان را از او دور مىگرداند.خلاصه اينكه، در جهان غيب آفريدهاى نهان به نام شيطان وجود دارد كه با حواس ما قابل درك نيست.او در درون ما تأثير كرده و با آن ارتباط حاصل مىكند و انگيزه شر و تباهى را تقويت مىكند كه خداوند
آن را در قرآن، وسواس، نَزغ و مسّ ناميده است و ما بيشتر آن را در درون خود مىيابيم؛ هر چند كانون
و منبع آن براى ما قابل شناخت و درك نيست.تأثير اين شياطين در ارواح انسانها، مانند تأثير
ميكروبها در بدن است و ميكروب هر گونه ضعفِ بدن و كوتاهى در امر مراقبت از آن و خوددارى از كاربرد
وسايل شناخته شده بهداشتى و پزشكى را غنيمت شمرده و به قصد نابودى بدن و متلاشى كردن آن، آرام آرام
به بدن راه مىيابد.همچنين براى پرهيز از نفوذِ شياطين مىتوان با ايمانِ به خداى متعال و مواظبت
بر آن و مناجات و عبادت خالصانه براى او و ترك كارهاى ناپسندِ آشكار و نهان، به تقويتِ روح پرداخت،
تا در نفس انسان، صفات نيك و طرفدارىِ ازحق و ناخرسندى از ناروا، استوار و پابرجا گردد.در اين صورت
توانستهايم خويشتن را از شياطين، كه دعوتِ به فساد و تباهى مىكنند، مصون نگه داريم.حكمتى كه در قرآن، ما را از شيطان برحذر مىدارد اين است كه مواظب فكر و انديشه و خواستهها و
تمايلات خود باشيم و از آنها غفلت نورزيم و همان گونه كه اگر در بدن خود، بيمارى احساس كنيم با وسايل
بهداشتى و پزشكى به مداواى آن اقدام مىكنيم، هرگاه احساس كرديم كه از درون خويش به فساد و تباهى
تمايلى پيدا كردهايم، بايد آن را با دستورات الهى از بين ببريم.وَإمّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛(13)و چنانچه بخواهد از ناحيه شيطان در تو وسوسهاى بهوجود آيد به خدا پناه ببر كه او بهراستى شنوا
و داناست.قُلْ أَعُوذُ بِربِّ النّاسِ * مَلِكِ النّاسِ * إِلهِ النّاسِ * مِنْ شَرِّ الوَسْواسِ الخَنّاسِ *
الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النّاسِ * مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ.