ذبيح كيست؟ - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زمانى كه اسماعيل نشو و نما كرد و به سنّى كه قادر بر تلاش و فعاليت بود رسيد، ابراهيم(ع) در خواب ديد
كه خداوند بدو فرمان مى‏دهد فرزندش اسماعيل را كه در آن زمان تنها فرزند او بود، ذبح كند. ابراهيم(ع)

ماجرا را بر پسرش عرضه كرد تا ايمان او را بيازمايد و با آرامش دل بيشتر او را ذبح كند و اين قضيه بر
او دشوار نيايد. اسماعيل(ع) پاسخ داد: پدرجان آنچه را خداوند به تو فرمان داده، عملى كن.

ان‏شاءالله
مرا از بردبارانى كه راضى به قضاى خدايند، خواهى يافت.

چون اسماعيل تسليم قضاى الهى شده و آنان تصميم بر اجراى فرمان الهى گرفتند، ابراهيم(ع) فرزندش را به
صورت خوابانيد كه از قفا او را ذبح نمايد، هنگام ذبح، صورت او را نبيند. كارد را بر گردنش كشيد امّا
نبُريد، در اين هنگام خداوند او را مخاطب ساخت.

اى‏ابراهيم، از ذبح فرزندت خوددارى كن، زيرا هدف از
آزمايش و امتحان تو، حاصل گرديد، ما اطاعت و اقدام به اجراى فرمان پروردگارت را در تو يافتيم و اين
آزمايشى بزرگ و آشكار بود تا ما به واسطه آن ايمانت را بيازماييم و تو در اين آزمون پيروز گشتى. اينك
اين قوچ را گرفته و به جاى فرزندت ذبح نما.

ذبيح كيست؟

قرآن به طور صريح بيان مى‏كند كه ذبيح اسماعيل(ع) بوده است، زيرا قرآن ماجراى ذبيح را نقل كرده و پس
از آن خداوند، ابراهيم(ع) را به فرزند ديگرى به نام اسحاق مژده داده است:

«وَبَشَّرْناهُ بِإِسْحقَ
نَبِيّاً مِنَ الصّالِحِينَ».

بنابراين مژده به تولد اسحاق بعد از ذكر سرگذشت ذبح، صراحت دارد كه
اسحاق غير از فرزندى بوده كه ابراهيم به وسيله ذبحِ او مورد آزمايش قرار گرفته است.

يهوديان ادعا مى‏كنند كه ذبيح همان اسحاق است، سِفر پيدايش تورات به بيان سرگذشت ذبيح مى‏پردازد و
در ابتدا هويّت او را آن گونه كه پروردگار به ابراهيم گفته است، عنوان مى‏كند:

«اسحاق تنها فرزند
خود كه وى را دوست دارى برگير و به سرزمين موريا ببر».(6)

ابن كثير با ردّ اين ادعا مى‏گويد: «كلمه‏اسحاق در اينجا اضافه است؛ ...زيرا او تنها فرزند ابراهيم و
نخستين آنها نبود، بلكه او اسماعيل بود و يهود به جهت حسادت با اعراب، چنين گفته‏اند، چرا كه
اسماعيل پدر اعراب حجاز، از جمله رسول خدا(ص) است و اسحق پدر يعقوب است كه نام وى اسرائيل بوده و
يهوديان به او منسوب هستند، به همين دليل آنها با اين سخن خواسته‏اند خود را صاحب مجد و شرف بدانند،
از اين رو كلام خدا را تحريف نموده و بر آن افزوده‏اند.(7)

ابراهيم و همسر اسماعيل

روزى ابراهيم وارد مكه شد و به منزل اسماعيل رفت، ولى اسماعيل را نديد و تنها همسرش در خانه بود. آن
زن نمى‏دانست كه اين مرد، پدر شوهر اوست.

ابراهيم حال اسماعيل را از وى جويا شد، او گفت:

اسماعيل
براى شكار بيرون رفته است.

سپس از وضعيت زندگى آنها پرسيد، همسر اسماعيل گفت:

ما در تنگناى زندگى
هستيم و وضعيت غير مناسب خود را به سمع ابراهيم رساند.

پس از آن ابراهيم بدو گفت:

آيا ميهمان
مى‏پذيرى و خوراك و آشاميدنى در اختيار دارى؟

او پاسخ گفت: چيزى ندارم و كسى نزدم نيست.

وقتى ابراهيم ديد كه اين زن نسبت به آنچه خدا روزى آنها قرار داده و نيز از زندگى با همسرش ناخرسند
است، او را زنى محترم نديد و آن‏گاه كه احساس كرد او در اثر بخل، از ميهمان خود پذيرايى نكرد، بدو
گفت:

وقتى همسرت آمد بدو سلام برسان و به او بگو:

حتماً آستانه خانه‏اش را عوض كند.

ابراهيم بازگشت و اسماعيل به خانه آمد و گويى احساس كرد در غياب او حادثه‏اى رخ داده است.

از همسرش
پرسيد:

آيا كسى نزدت آمده؟

گفت: آرى، پير مردى با اين خصوصيات نزدمان آمد و در باره تو از من پرسيد و
من واقعيت امر را بدو گفتم.

اسماعيل گفت: آيا به چيزى تو را سفارش كرد؟

گفت: آرى، به من دستور داد كه به
تو سلام برسانم و از من خواست كه به تو بگويم آستانه خانه‏ات را تغيير دهى.

اسماعيل گفت: آن مرد پدرم
بوده و به من دستور داده تا از تو جدا شوم. اينك به نزد خانواده‏ات برگرد. و بدين سان او را طلاق داد و
زن ديگرى اختيار كرد.

/ 300