دليل يگانگى خدا - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اكنون اين يعقوب است كه به مصيبت ناگوار ديگرى كه به بردگى
گرفتن فرزندش بنيامين است مبتلا مى‏شود و اين مصيبت، وى را به ياد يوسف مى‏اندازد و حزن و اندوهش
فزونى مى‏يابد و آن‏گاه كه خانواده‏اش وى را در مورد حزن و اندوه طولانى، مورد سرزنش و ملامت
قرارمى‏دهند، بدان‏هامى‏گويد:

«إِنَّما أَشْكُو بَثِّى وَحُزْنِى إِلىَ اللَّهِ».

اين جمله،
ژرف‏ترين معانى ايمان و پايدارى را در برابر مصيبت‏هايى كه معمولاً انسان را از راه صحيح منحرف
ساخته و يا او را به سقوط مى‏كشاند، در بردارد.

بدان‏ها مى‏گويد:

«إِنَّما أَشْكُو بَثِّى...»

يعنى
اندوه بزرگ خويش را بر خدايم عرضه مى‏كنم و هم او بخشنده و قادر بر زدودن غم و اندوه من است و اندوه
خود را بر بندگان خدا كه در برابر حوادث روزگار، قدرت و توانى ندارند، ع
رضه نمى‏كنم.

سرانجام آن‏گاه كه يعقوب فرزندان خود را براى جستجوى يوسف و بنيامين سفارش مى‏كند، ملاحظه
مى‏كنيم كه وى به سان انسانى مؤمن وخوش‏بين و سرشار از اميد و آرزو جلوه‏گر مى‏شود:

«يا بَنِىَّ
اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ
لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلّا القَوْمُ الكافِرُونَ».

يعقوب با اين آيه از روح و روان مؤمن خبر مى‏دهد كه از رحمت خدا مأيوس و نوميد نمى‏گردد؛ زيرا يأس و
نوميدى، كفران و ناسپاسى نعمت زندگى و آفريدگار آن است، چه اين‏كه نااميدى، حيات آدمى واراده وى را
محكوم به شكست نموده و آن را از حركت در راستاى آن، عاجز و ناتوان مى‏سازد، در حالى كه ايمان، دشمن
سرسخت يأس و نااميدى است، چون ايمان، آرزو و اميد به رحمت الهى است، هر اندازه حوادث ناگوارى پيش آيد
و روزگار سخت شود، چرا كه در پى هر دشوارى، آسانى وجود دارد، و در هر تنگنا گشايشى است.

دليل يگانگى خدا

بى‏همتايى خدا، نخستين و برجسته‏ترين هدفى است كه اسلام براى آن آمده است. اگر كسى قرآن را به طور
كامل مورد بررسى و تحقيق قرار دهد، متوجه دلايل متنوع بر يگانگى خداى متعال خواهد شد. قرآن اعتقادات
گوناگون انسانى را كه آميخته به شرك بوده و بخش بزرگى از آنها را اوهام و خيالات تشكيل مى‏دهند،
مورد نقد و بررسى قرار داده و به نقد آنها هم اكتفا نكرده، بلكه با دلايلى عقلى و منطقى كه انديشه و
عقل راهى جز تسليم در برابر آنها ندارد، بر مدعاى خود، دليل و برهان اقامه كرده است.

قرآن زمانى‏كه درباره شيوه و روش انبيا و رسولانى كه خداوند آنها را براى ارشاد و هدايت بشر فرستاده
با ما سخن مى‏گويد، آنچه را پيامبران براى دعوت مردم به يگانگى خدا از راه پند و موعظه داشته‏اند،
مانند شرك نورزيدن به خدا، و عرضه دلايل درخشان، گواه بر وجود خدا را بر زبان پيامبران، براى ما
بازگو مى‏كند.

و بدين ترتيب، سرگذشت‏هاى قرآن، وسيله‏اى است براى انديشه توحيد و خداشناسى در درون انسان‏ها و
ريشه‏كن نمودن اعتقادات ديگرى كه با اين انديشه، ضدّيت داشته باشند، و اكنون ما نمونه‏هايى از اين
موارد را كه هنگام پند و اندرز زندانيان، بر زبان يوسف(ع) آمده است از نظرتان مى‏گذرانيم:

«وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِى إِبْراهِيمَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ
بِاللَّهِ مِنْ شَى‏ءٍ ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَعَلىَ النّاسِ وَلكِنَّ أَكْثَرَ
النّاسِ لا يَشْكُرُونَ * يا صاحِبَىِ السِّجْنِ أَأَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ
الواحِدُ القَهّارُ * ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلّا أَسْماءاً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ
وَآباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الحُكْمُ إِلّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلّا
تَعْبُدُوا إِلّا إِيّاهُ ذلِكَ الدِّينُ القَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ».

يوسف مى‏گويد:

من دين و آيين جديدى را اختراع نكرده‏ام، بلكه طبق آيين پدران و اجدادم كه خداوند
آنها را به اعتقادات صحيح كه همان يگانگى خداست، هدايت فرمود، عمل مى‏كنم و اين اعتقاد در هيچ عصر و
زمان تفاوتى ندارد، زيرا معقول نيست كه خداوند به پيامبران خويش آيينى را وحى نمايد، و آيين آن
پيامبر با پيامبر ديگر تناقض داشته باشد.

بنابراين، دعوت به يگانگى خدا، دعوتى است مشترك، كه همه
پيامبران بر آن تأكيد داشته‏اند و هر عقيده و آيينى كه با آن تناقض داشته باشد، عارى از حقيقت است.

/ 300