فصل اوّل: سرگذشت هود(ع)
محل سكونت عاد و خدايان آنها
از قرآن مىتوان استفاده كرد كه محل سكونت «عاد» در احقاف بوده است. خداى متعال فرموده است:«وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ».(1)احقاف جمع حقف، به معناى شن و ماسهاست، و قرآن جاى آن را مشخص نكرده است،ولى مورّخان براين عقيدهاند كه مكان آنها بين يمن و عمان تا
حضرموت و شِحر(2) بوده است.قوم عاد شهرى را به نام «ارم»(3) بنا نهاد و اين همان است كه در قرآن ازآن ياد شده است: «أَلَمْ تَرَ
كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ العِمادِ»(4).باستانشناسان با حفارىهاى زيادى كه انجام دادهاند، براين اعتقادند كه ارم همان كوه «رُم» است
كه در حد فاصل 25 ميلى شرق خليج عقبه واقع شده و در كنار اين كوه آثارى از زمانهاى گذشته و دور يافت
شده است. طبق نقل واقعهنگاران، قوم عاد سهنوع بت را به نامهاى صداء، صمود و هباء مىپرستيدند.(5)مطالبى كه گذشت، اشارهاى گذرا و فشرده در باره عاد بود كه جهت ورود به بحث درمورد ماجراى حضرت
هود(ع) بايسته مىنمود.
دعوت به حق
هود(ع) قوم خود را به پرستش خداى يگانه و ترك بتپرستى دعوت كرد؛ زيرا آن را تنها راه رهايى از عذابقيامت مىدانست:وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَيْرُهُ
أَفَلا تَتَّقُونَ؛(6)و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستاديم. وى گفت: اى قوم، خدا را بپرستيد و معبودى جز او نداريد،
آيا پرهيزكار خواهيد شد.وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ
يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ
يَوْمٍ عَظِيمٍ؛(7)برادرت هود، پيامبر (عاد) را ياد كن كه قوم خود را در سرزمين احقاف ازكيفر خدا بيم داد و قبل و بعد از
او نيز بيم دهندگانى بودهاند. او به قومش گفت: جز خدا را پرستش نكنيد، چرا كه من از عذاب روز قيامت
بر شما بيمناكم.بهعلاوه، قوم عاد، بتها را شريكان خدا مىدانستند كه در پيشگاه وى از آنها شفاعت كنند و هود(ع)بدانها فرمود:«شما دروغ مىگوييد، جز خداى يگانه كسى سزاوار پرستش نيست».وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ
إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(8)و برادرشان هود را به سوى قوم (عاد) فرستاديم.وى گفت: اى قوم، خدا را پرستش نماييد و شما معبودى غير از
او نداريد [آنچه مىگوييد] دروغ و ناصواب است.اين دعوت تا چه اندازه در قوم عاد مؤثر واقع شد؟آنان هود(ع) را تحقير كرده و او را بىمقدار شمردند و
نسبت نادانى و سبك مغزى و دروغ به وى دادند، ولى هود(ع) با تأكيد بر اينكه فرستاده خداى جهانيان است
و جز خيرخواهى آنان منظورى ندارد،اين نسبتهاى ناروا را از خود نفى كرد:قالَ المَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراكَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا
لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبِينَ * قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ
العالَمِينَ * اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ؛(9)آن گروه از قوم او كه كفر ورزيدند بدو گفتند:تو به نظر ما فردى نادان و دروغگو هستى، او گفت: اى قوم،
من نادان نيستم، بلكه فرستادهاى از سوى خداى جهانيانم. دستورات پروردگارم را به شما مىرسانم و
برايتان فردى خيرخواه و درستكارم.
يادآورى نعمتهاى خدا
هود(ع) دعوت خويش را پى گرفت و با يادآورى نعمتهاى خدا براى قوم خود، سعى كرد آنها را قانع ساخته وبه راه راست باز گرداند؛ از اين رو فرمود: «آيا براى شما شگفتآور است كه خداوند شما را با زبان فردى
از ميان خودتان ارشاد و راهنمايى كند تا شما را از عاقبتِ نافرجامى كه در اثر گمراهىتان در انتظار
شماست، برحذر دارد؟آيا به ياد نمىآوريد كه خداوند پس از قوم نوح كه در اثر گناهانشان به هلاكت
رسيدند، شما را وارثان زمين قرارداد و به شما نيروى جسمى بخشيد و حاكميت و قدرت داد. شما بايد خدا را
بر اين نعمت شكر و سپاس گفته و بدو ايمان آوريد، نه كفر بورزيد. پند و اندرز من به شما اين است كه لطف
خدا را در باره خويش يادآور شويد تا به سعادتِ دنيا و آخرت نائل گرديد:أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ
وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَكُمْ فِى الخَلْقِ بَسْطَةً
فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛(10)آيا تعجب كرديد كه رسالتى از سوى خدا توسط فردى از خودتان بر شما وارد شود، تا از عذاب خدا بيمتان
دهد. به ياد آريد زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشين روى زمين قرار داد و قدرت شما را
افزايش داد، بنابراين نعمتهاى خدا را به ياد آوريد، شايد رستگار شويد.ولى قوم هود خدا را به خاطر نعمتهاى وى سپاس نگفتند، بلكه در لذايذ مادى غوطهور شده و گرفتار
تكبّر و خودبينى شدند، هود(ع) بدانها گفت:چرا براى مباهات و بيهودهگرى بر هر بلندى، بنايى سربه
فلك كشيده ساخته و مانند كسانى كه مىخواهند هميشه زنده بمانند، كاخهايى در كمال شكوه و جلال بنا
مىكنيد و چون ستمگران بدرفتارى نموده و آنگاه كه خشمگين مىشويد، بر كسى رحم نمىكنيد، همه اين
امور را چون مغروران با خشونت انجام مىدهيد، از خدا بترسيد و به دستورات او عمل كنيد و از من كه
براى هدايت شما آمدهام، اطاعت كنيد. اى قوم از خدايى كه نعمتهاى فراوان، مانند فرزندان و احشام و
باغها و نهرها به شما بخشيده، بپرهيزيد و نعمتهاى او را با كفران و ناسپاسى و كبر و نخوت پاسخ
ندهيد؛ زيرا در اين صورت عذاب خدا بر شما فرود خواهد آمد و شما را به هلاكت مىرساند:أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ* وَتَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ
* وَإِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبّارِينَ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَاتَّقُوا
الَّذِى أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِينَ * وَجَنّاتٍ وَعُيُونٍ
* إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛(11)