نابودى اهل مدين - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
?

راضى نمى‏شود كه به باطل شما بازگرديم، علم و دانش خداى
سبحان همه چيز را فرا گرفته است و ما از درگاه او مى‏خواهيم كه به نحو عادلانه بين ما و شما داورى
فرمايد و او عادل‏ترين داوران است:

قالَ المَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ
آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِى مِلَّتِنا قالَ أَوَ لَوْ كُنّا كارِهِينَ
* قَد افْتَرَيْنا عَلى‏ اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا فِى مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذ نَجّانا اللَّهُ
مِنْها وَما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا وَسِعَ رَبُّنا
كُلَّ شَى‏ءٍ عِلْماً عَلى‏ اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا افْتَحْ بَيْنَنا وَبَيْنَ قَوْمِنا
بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الفاتِحِينَ؛(5)

گروهى از قوم شعيب گفتند:

ما تو و يارانت را از شهر خود بيرون مى‏كنيم، مگر اين‏كه به كيش و آيين ما
برگرديد.

شعيب گفت: اگر ما به دين شما برگرديم با وجود آن‏كه خدا ما را از آن نجات داده، همانا به خدا
افترا و دروغ بسته‏ايم و ما هرگز به آيين جاهلانه و باطل شما بر نمى‏گرديم، مگر آن‏كه اراده خدا
تعلق گيرد كه او پروردگار ماست و به مصالح ما آگاه است و ما بر او توكل مى‏كنيم.

پروردگارا، تو در
نزاع ميان ما و مردم، به حق ما را فاتح گردان كه تو بهترين گشايشگرانى.

قوم شعيب، وى رابه سنگسار نمودن تهديد كردند و اظهار داشتند تاكنون كه دست به چنين كارى نزده‏اند به
دليل اين بوده كه با فاميل و بستگان او معاشرت داشته‏اند و شعيب از قدرت و جاهى برخوردار نيست كه
بتواند آنها را از كشتن خود باز دارد. و اين صرفاً به خاطر معاشرت و هم زيستى است.

شعيب(ع) بدانان پاسخ
مى‏دهد:

آيا فاميل و بستگان من سزاوارتر از خدا به معاشرتند؛ خدايى كه سفارشات و دستورات او را
ناديده گرفتيد؟

به راستى كه پروردگار من برهمه چيز آگاه بوده و پاداش كار هر انسانى را خواهد داد:

قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثِيراً مِمّا تَقُولُ وَإِنّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً
وَلَوْلا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ * قالَ يا قَوْمِ أَرَهْطِى
أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيّاً إِنَّ رَبِّى بِما
تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ؛(6)

قوم پاسخ دادند:

ما بسيارى از مطالبى را كه مى‏گويى نمى‏فهميم و تو در ميان ما شخصى بى‏ارزش و
ناتوانى، و اگر به خاطر ملاحظه طايفه‏ات نبود، تو را سنگسار مى‏كرديم. تو نزد ما عزت و احترامى
ندارى.

شعيب گفت: آيا عزت و احترام طايفه ام نزد شما از خدا بيشتر است. شما خدا را به كلى فراموش
كرده‏ايد. به راستى خداى من به آنچه شما انجام مى‏دهيد آگاه است.

نابودى اهل مدين

شعيب كه هلاكت قوم خود را ملاحظه كرد، از آنان رو گردان شد و براى بيان بى‏گناهى خويش در ارتباط با
آنان چنين گفت:

من دستورات الهى را به شما ابلاغ كردم و اگر شما بدان‏ها عمل كرده بوديد، به سعادت و
نيك‏بختى شما مى‏انجاميد و شما را بسيار پند و اندرز دادم، ولى شمابر گمراهى خويش باقى مانديد،
بنابراين، پس از آن‏كه شما بر كفر و نافرمانى پافشارى كرديد، چگونه برايتان محزون و اندوهگين شوم؟

فَتَوَلّى‏ عَنْهُمْ وَقالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَنَصَحْتُ لَكُمْ
فَكَيْفَ آسى‏ عَلى‏ قَوْمٍ كافِرِينَ؛(7)

شعيب از آنان روى گردان شد و گفت: اى قوم، من دستورات خدا را به شما ابلاغ نمودم و به شما پند و اندرز
دادم، پس چگونه بر هلاكت كافران غمگين باشم.

دستور الهى صادر شد كه اهل مدين به جرم سركشى و طغيان نابود شوند، خداوند با رحمت خويش حضرت شعيب(ع) و
كسانى را كه با او بودند نجات داد و آنان را كه كفر ورزيده بودند به هلاكت رساند.

رعد و برقى مهيب،
همراه با زلزله‏اى شديد آنها را فرا گرفت و آنان را به رو در انداخته و نابود ساخت و آثارشان از بين
رفته، گويى اصلاً در شهرشان زندگى نمى‏كرده‏اند.

آگاه باشيد اهالى شهر مدين هلاك شده و از رحمت خدا
دور گشتند، همان گونه كه قبل از آنها قوم ثمود از رحمت الهى فاصله گرفته و دور شدند:

وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنّا
وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِى دِيارِهِمْ جاثِمِينَ * كَأَنْ لَمْ
يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ؛(8)

هنگامى كه حكم قهرما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه به او ايمان آورده بودند به لطف و مرحمت خود نجات
داديم و ستمكاران امت او را صيحه عذاب فرا گرفت كه صبحگاهان همه به آن صيحه در ديار خود به هلاكت
رسيدند. به گونه‏اى كه گويى هرگز در آن ديار نبوده‏اند. آگاه باشيد كه اهل مدين نيز مانند كافران
قوم ثمود از رحمت خدا دور شدند.

/ 300