فصل ششم: ‏نكته‏هايى از سرگذشت موسى(ع) - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل ششم: ‏نكته‏هايى از سرگذشت موسى(ع)

اصلاح امت‏ها پس از تباهى

ملتى كه در دامان استبداد رشد كند و از ناحيه فرمانروايان خود مورد ظلم و ستم قرار گرفته باشد،
اخلاقش فاسد و تباه گشته و خوار و ضعيف شده و به حكم هر حاكم سركش، تن‏درمى‏دهند و اگر زمان به درازا
بكشد، اين اخلاق به صورت موروثى در آمده و در ژرفاى جانشان رسوخ مى‏كند.

وضعيت بنى اسرائيل اين گونه بود. ظلم و ستم فراعنه در مصر، سرنوشت و خوى آنها را فاسد كرده و طبيعتاً
انسان‏هايى ذلت‏پذير و خوار و بيمناك و ترسو بار آمده بودند، تا اين‏كه موسى(ع) آمد و آنها را براى
ورود به سرزمين مقدس، به جهاد و مبارزه دعوت كرد، ولى همان خوى بردگى و ذلت‏پذيرى آنها سبب شد كه به
جهاد و مبارزه نپردازند، به همين دليل قرآن براى ما بازگو مى‏كند كه خداوند آنها را مدت چهل سال در
صحرا سرگردان ساخت:

«قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِى
الأَرضِ فَلا تَأْسَ عَلىَ القَوْمِ الفاسِقِينَ».

و اين تنبيهى الهى بود كه خداى جهانيان آنها را
بدان گرفتار ساخت تا در صحرا سرگردان شده وانگيزه‏هاى شجاعت و توانمندى و اعتماد به نفس، در آنها
رشد يابد و نسل قديمى كه سرسپرده فرمانروايان سركش بوده از بين برود و طعم عبوديّت را بچشد و نسل
جديد روى كار آيد تا ميان آزادى نخست و خشونت آن، و عدالت دين و هدايت و ارشاد آن، جمع كند.

خداوند آنها را اين گونه ادب كرد تا بعد از آن بتوانند وارد سرزمين مقدس شوند، وبدين‏وسيله بر
نفس‏هاى خود مسلط گشته و به سرعت وظايف خود را انجام دهند و از حياتى شايسته و پسنديده برخوردار
گردند، ما نيز بايد از اين تربيت الهى درس بياموزيم وبدانيم كه اصلاح و ارشاد ملت‏ها پس از فساد و
تباهى آنان، تنها در صورتى ممكن است كه نسل جديدى روى كار آيد و ميان آزادى بدوى و استقلال و خشونت
آن، و ميان عمل به‏دستورات دين الهى و هدايت و عدالت را مقايسه كند.

بد نيست در اينجا اندكى به جوامع خود كه فساد و تباهى آن را فرا گرفته است بپردازيم:

ملاحظه مى‏كنيم
از مهم‏ترين چيزهايى كه توجه نسل جديد را به خود جلب كرده، فيلم‏هاى سينمايى و برنامه‏هاى
تلويزيون و روزنامه‏ها و مجلّات است، آيا سزاوار است كه ما اين عوامل را ناديده گرفته و آنها را به
هوا و هوس توليد كنندگان و كارگردانان و ارباب جرايد بسپاريم كه از آنها براى زر اندوزى و جمع آورى
پول استفاده كنند، هر چند امتى را به فساد و تباهى بكشند؟

آيا صحيح است كه ما از فيلم‏هاى بيگانه و
بى محتوايى تقليد كنيم كه يهوديان بر بيشتر شركت‏هاى سينمايى آنان تسلط دارند؟

و در موضوعات و
مشاهده اين گونه فيلم‏هاى گمراه كننده به روش و شيوه آنها عمل كنيم؟

چرا كشورهاى عربى مسلمان در
توليد فيلم‏هاى سازنده تشريك مساعى به خرج نداده و از توليد فيلم‏هاى بى محتوا و ضد اخلاقى جلوگيرى
به عمل نمى‏آورند؟

چرا كشورهاى عربى بر فيلم‏هاى خارجى كه هرزگى و بيهودگى و بى‏بندوبارى و تباهى
و فساد را ميان نسل جوان منتشر مى‏كنند، نظارت شديد و مناسب ندارند؟

چرا حكومت‏هاى عربى، درهاى
مؤسسات مطبوعاتى و جرايدى را كه كارهاى زشت و نارواى مردم را من
تشر ساخته و در اين راستا از فحشا و منكرات بهره‏بردارى مى‏كنند نمى‏بندند؟

جرايدى كه براى جلب
هوس‏بازى‏هاى مردم از يك سو و از طرف ديگر براى رونق بازار تجارت در نخستين صفحات خود عكس‏هاى سكسى
و زشت را به چاپ مى‏رسانند.

چرا كشورهاى عربى، برنامه رقص‏هاى شرقى و بيگانه را، كه احساسات مردم را تهييج مى‏كند، از
برنامه‏هاى تلويزيون ممنوع اعلام نمى‏كنند؟

رقصى كه هدفى جز تهييج شهوت‏هاى حيوانى به خصوص بين
جوانان ندارد، و از اين طريق زيان‏هاى سهمگينى بر آنها و شيوه رفتارشان وارد مى‏شود؟

و چرا از
فيلم‏هاى پليسى كه در آنها قتل و كشتار و جُرم و خيانت فراوان به چشم مى‏خورد و در اذهان برخى از
جوانان، جنون و سرقت و خيانت ايجاد مى‏كند، جلوگيرى نمى‏شود؟

چرا حكومت‏هاى عربى در برابر سيل مُدهاى وارداتى از خارج كه اعضا و اندام زنان را نمايان مى‏سازد و
هيچ يك از اديان الهى آن را نمى‏پسندد، نمى‏ايستند؟

مُدهايى كه عواطف واحساسات جوان‏ها را
شعله‏ور ساخته و فكر و انديشه آنان را از درس و كار و تلاش سودمند براى خود و ملّت منحرف مى‏سازد.

آيا
معناى تمدن همين است؟...

بايد گفت: اين بخشى بيمار و گنديده از تمدن است كه جامعه را به بدترين بلاهاى
خانمان‏سوز تهديد مى‏كند.

/ 300