فصل پنجم: هجرت پيامبر(ص) - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل پنجم: هجرت پيامبر(ص)

نقشه قتل پيامبر

پس از آن‏كه اسلام در مدينه گسترش يافت، رسول اكرم(ص) از مسلمانان مكه خواست براى اين‏كه آزار و
اذيت بيشترى را متحمل نشوند از مكه مهاجرت كنند، اين افراد از آنجا كه بيمناك بودند در صورت بيرون
رفتن به صورت علنى، مبادا قريش مانع آنان شوند، به آرامى و در نهان از مكه خارج شدند و جز اندكى از
آنان در مكه باقى نماند.

پيامبر(ص) پس از هجرت يارانش، در شهر مكه در انتظار اجازه هجرت بود، خداوند او را به خواندن اين دعا
رهنمون شد تا به خويشتن آرامش دهد:

«وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِى
مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِى مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً».

تمام ياران مؤمن پيامبر، كه با آن حضرت در مكه باقى ماندند به جز على بن ابى‏طالب و ابوبكر، مورد ظلم
و ستم قرار گرفته و به زندان افتادند.

وقتى قريش ديدند پيامبر از پيروان و ياران بسيارى در مدينه برخوردار شده و كسانى كه در مكه به او
گرويده‏اند نيز به سوى آنان در حركتند و مى‏دانستند كه پيامبر نيز خواه ناخواه به آنان مى‏پيوندد،
لذا در «دارالندوه» گرد هم آمده و به مشورت پرداختند تا درباره آن حضرت تصميمى بگيرند:

بعضى پيشنهاد
كردند او را از سرزمين خود بيرون برانند و دسته‏اى ديگر به زندانى كردن او رأى دادند. و ابوجهل
پيشنهاد قتل آن حضرت را داد، به گونه‏اى كه قبيله او نتوانند از قاتلين وى انتقام‏جويى كنند، به
اين طريق كه از هر قبيله جوانى چابك و سرشناس انتخاب كنند و به هر يك شمشيرى بُرّنده بسپارند و
آن‏گاه بر پيامبر هجوم برده و همه با هم با يك ضربت كار او را تمام كنند؛ زيرا اگر اين گونه عمل كنند،
خون پيامبر ميان قبايل به هدر رفته و قبيله وى قادر نخواهد بود از همه آنها انتقام بگيرد، و بدين سان
به گرفتن ديه‏اى كه بدانان پرداخت شود راضى خواهندشد. همگى با پيشنهاد اخير موافقت كرده و سپس
پراكنده شدند.

جبرئيل(ع) بر پيامبر نازل شد و وى را در جريان نقشه قوم او قرار داد و از او خواست آن شب را در بستر
خويش نخوابد.

/ 300