پاسخ بلقيس - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ بلقيس

بلقيس احساس كرد كه قوم او به جنگ تمايل دارند، او بانويى عاقل و انديشمند ودورانديش بود، لذا خواست
زيان و خسارت‏هاى جنگ را به ويژه بر طرفى كه شكست بخورد، براى آنان روشن سازد، از اين رو به آنان گفت:

هر گاه پادشاهان براى جنگ و نبرد وارد كشورى شوند آن را ويران ساخته و هر آنچه در آنجا هست از بين
مى‏برند و به مردم آن سامان اهانت روا مى‏دارند، بنابراين اگر آنان بر ما پيروز شوند، اين گونه با
ما رفتار خواهند كرد و سپس نظريه خود را ابراز داشته و گفت:

من تصميم دارم فرستادگانى همراه با
هدايايى ارزشمند نزد سليمان و قوم او بفرستم و منتظر تأثير هدايا در دل آنان باشم؛ زيرا رسم
پادشاهان براين است كه هدايا در دل آنها تأثير نكويى دارد و به خاطر آن، با كسانى كه هدايا را
فرستاده‏اند با نرمى و ملايمت رفتار كرده و دست ازجنگ برمى دارند، اگر سليمان اين هدايا را بپذيرد
مشخص مى‏شود كه او پادشاه است و به آنچه پادشاهان خرسند مى‏شوند، شادمان مى‏گردد و اگر پيامبر
باشد آنها را پذيرا نشده، مگر در صورتى كه ما به آيين او در آييم. از سويى فرستادگان ما با اخبار
دقيقى كه از قدرت و توان او كسب مى‏كنند نزد من باز خواهند گشت.

هيئت اعزامى بلقيس رهسپار فلسطين شده و هدايا را با خود نزد سليمان بردند. اين گروه وقتى به آن سامان
رسيدند، مملكتى بزرگ و پهناور و كاخ‏هاى باشكوه و لشكرى انبوه ملاحظه كردند كه كشور سبأ در برابر آن
ناچيز بود، هنگامى كه فرستادگان بلقيس به دربار سليمان بار يافتند، هديه بلقيس را به او تقديم
داشتند، ولى سليمان آن را نپذيرفت؛ زيرا وى به طمع مال و دارايى و هديه، نامه نفرستاده بود، بلكه از
بلقيس خواسته بود نزد او بيايد تا به خدا ايمان آورده و از دين و آيين او پيروى كند و دست از پرستش
خورشيد بردارد، از اين رو سليمان فرستادگان را مخاطب ساخت و فرمود:

آيا براى من مال به هديه
آورده‏ايد، حال آن‏كه خداوند بهتر از اموالى كه به شما داده به من عنايت كرده است؟

چنان كه به من
ملك وسلطنت بخشيد و جن و انس و باد و پرندگان را مسخّر من گرداند و به من نبوّت و پيامبرى عطا كرد، لذا
من طمعى در مال ندارم، بلكه خواهان هدايت شما هستم، از آنجا كه شما علاقه‏مند به دنيا بوده و از آن
لذّت مى‏بريد، از هدايايى كه به شما داده مى‏شود، خرسند مى‏گرديد و سپس رئيس فرستادگان را مورد
خطاب قرار داد و گفت:

نزد قوم خود بازگرد وهديه آنا
ن را بدان‏ها برگردان و آنچه درباره مملكت و قدرت و توان ما و پرستشى كه براى خدا انجام مى‏دهيم
مشاهده كردى، به اطلاع آنان برسان، اگر فرمان برده و ايمان آوردند كه نجات يافته‏اند و اگر بر كفر
خود باقى بمانند، به خدا سوگند با سپاهى گران به نبرد آنان خواهم آمد كه توان مقاومت در برابر آن را
نداشته باشند و آنها را از شهر سبأ به صورت اسيران و بردگان، خوار و ذليلانه بيرون خواهم راند.

خداى
متعال فرمود:

قالَتْ إِنَّ المُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها
أَذِلَّةً وَكَذلِكَ يَفْعَلُونَ * وَإِنِّى مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ
يَرْجِعُ المَرْسَلُونَ * فَلَمّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِىَ
اللَّهُ خَيْرٌ مِمّا آتاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ * إِرْجِعْ إِلَيْهِمْ
فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً
وَهُمْ صاغِرُونَ؛(9)

بلقيس گفت:

هرگاه پادشاهان وارد شهرى شوند و آن را به تباهى كشانده و مردم عزتمند آن سامان را به ذلت
و خوارى مى‏كشند، و رسم آنها اين است. و اينك من هديه‏اى برايشان مى‏فرستم تا ببينم فرستادگان چه
پيامى خواهند آورد.

وقتى فرستادگان نزد سليمان آمدند، سليمان بدان‏ها گفت:

آيا مى‏خواهيد با مال
مرا يارى كنيد، آنچه خدا به من عنايت كرده برتر از چيزهايى است كه به شما داده، بلكه شما هستيد كه
بدين هدايا شاد مى‏گرديد، به سوى آنان باز گرديد و بگوييد با سپاهى گران به جنگ آنان خواهم آمد كه
توان برابرى با آن را ندارند و آنها را با ذلت و خوارى از آن شهر بيرون خواهم راند.

/ 300