اساس هر قدرت و توان در وجود انسان است، اطاعت از خدا و رسول او به وسيله پرهيز از گناه و انجام وظايف
و دورى از نزاع و كشمكش و نفاق و جدايى كه انسان را به ورطه شكست مىكشاند، صبر و شكيبايى بر
دشوارىهاى ميدان كارزار، آمادگى شركت در جنگ بىآنكه مغرور به قدرت خويش گشته و يا به آن فخر و
مباهات نمايد، و تنها در راه خدا مبارزه كند، نه براى كسب شهرت و خودنمايى، خداوند براى ابراز اهميت
صبر و شكيبايى در دستيابى به پيروزى مىفرمايد:فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِئَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِئَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ
يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرِينَ؛(3)اگر صد نفر از شما صبر و پايدارى كنند بر دويست نفر و اگر هزار نفر شكيبايى به خرج دهند، به اذن خدا بر
دو هزار نفر پيروز خواهند شد و خداوند با صبر پيشگان است.در پايان يكى ازعناصر مهمى را كه در تقويت روحيه معنوى نقش بهسزايى دارد يادآور مىشويم و آن
عبارت از اعتقاد و باور مؤمن به اين است كه افرادى كه در راه خدا كشته مىشوند نمىميرند، بلكه در
پيشگاه خداوند زندهاند و خداى متعال براى آنان پاداشى بس بزرگ مهيا فرموده است (قبلاً در ماجراى
جنگ احد بدان اشاره كرديم).
پيروزى الهى
آنگاه كه قدرت معنوى فزونى يافت و از ايمان به خدا و خالى بودن از هر گونه طمعورزى به غنايم مادى،سرچشمه گرفت، پيروزى از ناحيه خداوند تحقق خواهد يافت. اين قضيه را در روشنترين شكل آن در ماجراى
جنگ بدر ملاحظه مىكنيم، تعداد مسلمانان در جنگ بدر اندك بود و تجهيزات جنگى كمى داشتند، ولى
دشمنانشان زياد و داراى تجهيزات فراوان بودند، امّا در اين نبرد مسلمانان به فرمان پيامبر خويش و
براى جانفشانى در راه دفاع از عقيده و آرمان خود، نبرد نمودند.خداوند آنان را در قرآن به «اذلَّه؛
خوارشدگان» توصيف فرموده است. و انسان جز در حالت گرفتارى و ناتوانى ذاتى، احساس خوارى و ذلت
نمىكند.خداى سبحان فرمود: «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأنْتُمْ أَذِلَّةٌ».از اينجا بود كه مسلمانان در روز جنگ بدر انتظار پيروزى نداشتند، مگر آنگاه كه از طريق معجزه
برايشان پيروزى به ارمغان آمد واين گفته خداى سبحان براين معنا دلالت دارد: «إِذ تَسْتَغِيثُونَ
رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّى مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ المَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ»(4).از جمله آن موارد اين بود كه آنان با پيروزى بزرگى بر دشمن دست يافتند و براين باور بودند كه اين
پيروزى عنايتى است از ناحيه خداوند و آنها تنها با قدرت و توان خود بدان دست نيافتهاند: «فَلَمْ
تَقْتُلُوهُمْ وَلكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَما رَمَيْتَ إِذ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ
رَمى».(5)وقتى قضيه اين چنين است، پيروزى جز از ناحيه خداوند ميسر نيست، همانگونه كه خداى سبحان فرمود:«وَمَا النّصْرُ إلّا مِنْ عِنْدِ اللّهِ»و خداوند پيروزى و نصرت خويش را جز براى كسانى كه نيّت
خود را تنها براى او خالص گردانده باشند، ارزانى نمىدارد و در جنگ أحد مسلمانان، نبرد را به فرمان
خدا و رسول او آغاز نمودند و علايم و نشانههاى نصر وپيروزى برايشان هويدا گشت و آنگاه كه از فرمان
رسولخدا(ص) سرپيچى كردند و اهتمام آنها به جنگ، به جز عدّهاى اندك و انگشت شمار، دستيابى به غنايم
گرديد، بدين ترتيب پس از پيروزى طعم تلخ شكست را چشيدند.
پيروزى پيامبر، دليل صدق نبوت
زمانى كه مسلمانان براى دستيابى به كاروان بازرگانى قريش در روز بدر، آهنگ بيرون رفتن از شهرنمودند، آمادگى چندانى براى نبرد نداشتند، چرا كه آنان قرار بود با گروهى از نگهبانان كاروان
بجنگند و براى اين كار كافى بود كه با اسلحه سبك به آنان حملهور شده و بر كاروان غلبه يابند، ولى در
آويختن با سپاهى انبوه طبعاً نياز به نيروى انسانى فراوان و تجهيزات كامل جنگى داشت.