داريد.فرعون به اطرافيانش گفت:آيا نمىشنويد؟موسى گفت: پروردگار شما و پروردگار پيشينيان شماست.فرعون به مردم گفت:پيامبرى كه به سويتان فرستاده شده ديوانهاست.موسى گفت: رب العالمين پروردگار
مشرق و مغرب است؛ با آنچه ميان آن دو مىباشد، اگر انديشه كنيد.وقتى موسى و هارون ملاحظه كردند فرعون سخن آنها را نمىپذيرد، او را تهديد كردند به اينكه خداوند
بر كسانى كه دعوت آن دو را نپذيرند عذاب فرو مىفرستد. در اين هنگام فرعون از حقيقت خداى آنها جويا
شد، و آنان بدو فهماندند كه خدا كسى است كه همه چيزرا آفريده و به برخى از آفريدگان خود حيات بخشيده و
سپس آنها را با قرار دادن غرايزويژهاى به حفظ حيات خويش راهنمايى فرموده است.فرعون خواست مسير سخن
را عوضكند و يا موسى را از هدفى كه به خاطر آن آمده بود منصرف سازد و يا اينكه از برخى امور غيبى
اطلاع يابد، لذا از او پرسيد:سرنوشت نسلها و امتهاى گذشته چه شد؟موسى(ع) اين مطلب را به علم الهى
كه تنها خاص اوست محوّل كرد و گفت:در اين زمينه علمالهى در لوح محفوظ نوشته شده است و خداوند در حكم
خود اشتباه نكرده و در هر زمان و مكانى، هيچ يك ازبندگانش را فراموش نمىكند و سپس برخى از دلايل
قدرتِ الهى را، كه نشانههايى بر وجود او بوده و هر خردمندى آن را در مىيابد، برشمرد.خداى متعال
فرمود:إِنّا قَدْ أُوحِىَ إِلَيْنا أَنَّ العَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلّى * قالَ فَمَنْ
رَبُّكُما يا مُوسى * قالَ رَبُّنا الَّذِى أَعْطى كُلَّ شَىءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى * قالَ
فَما بالُ القُرُونِ الأُولى * قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّى فِى كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّى وَلا
يَنْسى * الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَأَنْزَلَ مِنَ
السَّماءِ ماءاً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتّى * كُلُوا وَارْعَوْا
أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِى النُّهى؛(6)به ما چنين وحى شده كه عذاب الهى مربوط به كسانى است كه پيامبران را تكذيب كرده و از حق رو بگردانند.فرعون گفت: اى موسى، پروردگار شما كيست؟وى گفت: پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را هستى بخشيده و سپس
هدايت فرمود.فرعون گفت: بنابراين حال اقوام گذشته چيست؟موسى گفت: احوال آنها به علم ازلى پروردگارم
در كتابى محفوظ است، پروردگار من نه چيزى را گم مىكند و نه به فراموشى مىسپارد. همان خدايى كه
زمين را آسايشگاه شما قرار داد و در آن راههايى به وجود آورد و از آسمان باران فرستاد و به وسيله آن
گياهان مختلفى رويانيديم. خود از آنها بخوريد و چهارپايانتان را هم بچرانيد. به راستى كه در اين كار
نشانههاى ربوبيت الهى براى خردمندان آشكار است.
بناى برجى بلند به دستور فرعون
موسى(ع) فرعون را، كه در جمع سران قوم خود بود، به ايمان به خدا دعوت كرد. وقتى فرعون ديد اين عمل عظمتو شوكت او را تضعيف كرده و از قدرت او مىكاهد، به وزيرش «هامان» فرمان داد قصرى بلند بنا كند تا از
خداى موسى با خبر شود. ما تصور نمىكنيم كه فرعون تا اين اندازه نادان بوده كه آرزو كند به وسيله
برجى بلند مىتواند به آسمان دست يابد، بلكه فرعون با اين كار خواست مردمى را كه با او بودند به
اشتباه بيندازد، تا درقدرت وتوان او ترديدى به خود راه ندهند.