خوددارى بنى اسرائيل از ورود به سرزمين مقدس - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خوددارى بنى اسرائيل از ورود به سرزمين مقدس

خداوند به موسى فرمان داد تا بنى اسرائيل را به سرزمين مقدس فلسطين برده و در آنجا اسكان دهد. موسى(ع)

نعمت‏هايى را كه خداوند به قوم او ارزانى داشته بود، بدانان ياد آور شد كه خداوند براى هدايت آنان
از گمراهى، پيامبران بسيارى برايشان فرستاده و بعد از آن‏كه در بردگى به سر مى‏بردند، آنان را آزاد
ساخت و به آنها نعمت‏هاى فراوانى عطا كرد كه مردم زمان خودشان از آن بى‏بهره بودند، بنابراين،
وظيفه آنها بود كه در قبال اين نعمت‏ها، خدا را سپاس گفته و دستورات او را با جان و دل پذيرا شوند.

قبل از آن‏كه موسى(ع) از قوم خود بخواهد وارد سرزمين مقدس گردند، پيش‏قراولانى فرستاد تا از وضعيت
مردم آن سامان برايش كسب خبر كنند، وقتى آنها برگشتند، بدو اطلاع دادند كه مردم آن ديار افرادى
نيرومند و بلند قامت بوده و شهرهاى آنجا بسيار مستحكم است.

بنى‏اسرائيل از اين سخنان بيمناك شده و
دستور موسى را در مبارزه و جنگ امتثال نكردند، بلكه به او گفتند:

در اين سرزمين افرادى توانمند وجود
دارد كه ما تحمل برابرى با آنها را نداريم، و تا زمانى كه آنها در آن سرزمين هستند، ما هرگز وارد آنجا
نخواهيم شد و به مجردى كه آنها آنجا را ترك كردند، ما خواسته شما را لبيك گفته و وارد آن سرزمين
خواهيم گشت.

خداى متعال فرمود:

وَإِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذ جَعَلَ
فِيكُمْ أَنبِياءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَآتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ العالَمِينَ * يا
قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ التَّىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلا تَرْتَدُّوا عَلى‏
أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ * قالُوا يإ؛ه‏ه‏ت) مُوسى‏ إِنَّ فِيها قَوْماً
جَبّارِينَ وَإِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّى‏ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا
داخِلُونَ؛(10)

زمانى كه موسى به قوم خود گفت:

اى قوم، نعمت‏هايى را كه خدا به شما ارزانى داشت به‏يادآريد، آن‏گاه
كه پيامبرانى را برايتان فرستاد و شما را به زمامدارى رساند و آنچه را به هيچ يك از مردم نداده بود،
به شما عنايت فرمود. اى قوم، به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر فرمود وارد شويد و واپس‏گرا
نباشيد كه از زيانكاران خواهيد بود.

گفتند: اى موسى، در آن سرزمين مقدس، افراد ستمكارى وجود دارد كه
تا آنها از آن ديار بيرون نروند، ما هرگز وارد آن نخواهيم شد. و اگر آنها بيرون رفتند، ما وارد آن
سرزمين مى‏شويم.

سرگردانى بنى اسرائيل

از آن‏جايى كه در هر جمعيتى افرادى شايسته و نكوكار وجود دارند، از اين رو، دو تن از مردانى كه
خداوند به آنان تقوا عنايت كرده بود، به‏پاخاسته و قوم خود را با اين كلمات پند واندرز دارند:

شما از
دروازه شهر وارد منازل آنها شويد كه در اين صورت بيم و ترس به‏دل‏هاى آنها راه يافته و شما بر آنان
پيروز خواهيد گشت و اگر واقعاً به خدا ايمان داريد، بر او توكل كنيد، ولى بنى‏اسرائيل از پند و
نصيحت آنان سر برتافتند و به موسى جمله‏اى گفتند كه از آن بوى سرزنش و سرپيچى و بيم استشمام مى‏شد.

إذهَبْ أنْتَ وَ ربُّكَ فَقاتِلا إنَّا هاهُنا قاعِدُونَ

تو و پروردگارت برويد و بجنگيد و ما
اينجا نشسته‏ايم.

و بالأخره، فرجام تلاش‏ها و سفر طولانى موسى اين شد كه بنى اسرائيل از ورود به
سرزمين مقدس رو گردان شدند.

موسى پس از اين همه تلاش طاقت فرسا و ارشاد قوم خود و تمرّد و نافرمانى هميشگى آنان چه مى‏توانست
بكند؟

آيا راهى جز شكايت به پيشگاه خداوند داشت كه بگويد:

پروردگارا، من جز بر خود و برادرم قدرت و
تسلطى ندارم، با عدالت خويش ميان ما و اين فاسقان داورى فرما، خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و به
وى اطلاع داد كه از هم اكنون سرزمين مقدس بر آنان حرام مى‏گردد و در بيابان و صحراى سينا چهل سال
سرگردان خواهند ماند و نسبت به عملكرد اين افراد كه خارج از فرمان خدايند، اندوهى به خود راه ندهد.

خداى متعال فرمود:

قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِما ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ
البابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَعَلى‏ اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ
كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* قالُوا يا مُوسى‏ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذهَبْ
أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا ههُنا قاعِدُونَ * قالَ رَبِّ إِنِّى لا أَمْلِكُ إِلّا نَفْسِى
وَأَخِى فَافْرُقْ بَيْنَنا وَبَيْنَ القَوْمِ الفاسِقِينَ * قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ
عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِى الأَرضِ فَلا تَأْسَ عَلى‏ القَوْمِ
الفاسِقِينَ؛(11)

/ 300