آدم، ادريس(ع) - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آدم، ادريس(ع)

پيدايش آدم(ع)(1)

داستان آفرينش آدم(ع) با گفتگوى ميان خدا و فرشتگان آغاز مى‏شود. خداى سبحان فرشتگان را آگاه
مى‏سازد كه وى در زمين جانشينى قرار خواهد داد كه آدم و فرزندان اويند و آنان را در زمين توانمند
ساخته و صاحب قدرت قرار مى‏دهد، ولى فرشتگان از اين خبر شگفت زده شدند و با خود گفتند:

كسى كه
جانشين خدا در زمين او خواهد شد، هرگز نمى‏تواند عالمى برپا سازد كه از نظر پاكى و رحمت برابر با
ملكوت آسمان باشد، چه اين‏كه خداوند پيش از آدم انسان‏هايى را آفريده بود و آنان در زمين به فساد و
تباهى پرداختند.

فرشتگان به خداى خود چنين عرضه داشتند:

آيا در زمين انسانى را قرار مى‏دهى كه با
گناه و معصيت در آن، فساد كند و به خونريزى بپردازد، در حالى كه ما آن گونه كه در شأن توست تو را منزّه
دانسته و به شكرانه‏ات تو را مدح و ستايش مى‏كنيم! فرشتگان بدين جهت اين سخن را به خداى خويش عرض
كردند كه خويشتن را برتر از آفريده‏اى مى‏دانستند كه قرار بود جانشين قرار گيرد و خود را به
جانشينى در زمين سزاوارتر از او مى‏پنداشتند، اما خداى متعال با اسرار غيبى كه بر آنان پوشيده بود و
حكمتى كه خاص آفرينش آدم(ع) بود، بدانان پاسخ داد كه، خداى س
بحان چيزى را مى‏داند كه آنان از آن آگاهى ندارند:

«وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِيفَةً قالُوا أتَجْعَلُ فِيها
مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَيَسْفِكُ الدِّماءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قالَ
إِنِّى أعْلَمُ ما لاتَعْلَمُونَ».(2)

جايگاه و مقام حضرت آدم(ع)

پس از آن كه خداوند، حضرت آدم(ع) را آفريد نام اشياء و حقايق و خواص آنها را بدو آموخت تا در زمين توان
يافته و به نحوى بايسته از آنها بهره‏مند گردد.

از طرفى خداى سبحان اراده فرموده كه عيناً به فرشتگان بنماياند اين آفريده جديدى كه به ديده حقارت
بدان مى‏نگريستند، داراى دانش و شناختى برتر ازآنان است و به همين دليل از آنان خواست كه اگر به
گمان خود راست مى‏گويند و به جانشينى در زمين از آدم سزاوارترند نام اشياء و خاصيّت آنها را برايش
بازگو كنند.

ولى فرشتگان از پاسخ درمانده و با عذر و پوزش، خداى خويش را مخاطب قرار دادند:

«خدايا ما
تو را آن گونه كه سزاوارى منزّه مى‏دانيم و بر اراده تو معترض نيستيم، چرا كه ما از علم و دانش جز
آنچه به ما بخشيده‏اى بهره‏اى نداريم و تو از هر چيز آگاهى و كارهايت براساس حكمت است.»

خداى متعال از آدم(ع) مى‏خواهد كه آموزگارِ فرشتگان باشد و بدو مى‏فرمايد:

«اى‏آدم، فرشتگان را به
آنچه از آنان پرسيدم آگاه ساز.»

آدم(ع) پاسخ مى‏دهد و [بدين‏گونه‏] برترى خويش را بر آنان به منصّه
ظهور مى‏رساند، اين‏جاست كه خداوند فرشتگان را مورد خطاب قرار مى‏دهد:

«آيا به شما نگفتم من به
آنچه در آسمان‏ها و زمين بوده و ديگران به آن واقف نيستند و آنچه را بر زبان مى‏آوريد و در درون خويش
نهان مى‏سازيد، آگاهى دارم.»

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ(3) كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلى‏ المَلائِكَةِ فَقالَ أَنبِئُونِى
بِأَسْماءِ هؤلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ* قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما
عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أنتَ العَلِيمُ الحَكِيمُ* قالَ ياآدَمُ أَنبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ
فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ
السَّمواتِ وَالأَرضِ وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما كُنتُمْ تَكْتُمُونَ؛(4)

و همه نام‏ها را به آدم آموخت و سپس آنها را به فرشتگان عرضه كرده و فرمود:

اگر راست مى‏گوييد
نام‏هاى اينان را به من بگوييد،

عرض كردند:

خدايا تو منزّهى، ما از دانش، جز آنچه كه به ما
آموخته‏اى بى‏بهره‏ايم، به‏راستى تو داناى حكيم هستى فرمود:

اى‏آدم [اكنون‏] آنها را بر نام‏هاى
خودشان آگاه ساز.

وقتى آنها را برنام‏هايشان آگاه ساخت، فرمود:

آيا به شما [فرشتگان‏] نگفتم من به
غيب آسمان‏ها و زمين و آنچه آشكارا مى‏گوييد و آنچه را نهان مى‏داريد، آگاهم».

تجليل از آدم(ع)

قرآن، ما را از ماده‏اى كه خداوند آدم(ع) را از آن آفريد آگاه مى‏سازد.

إِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ؛(5)

و آن‏گاه كه خدايت به
فرشتگان فرمود:

من انسانى را از گِل خواهم آفريد.

/ 300