‏سرگذشت مريم و تولد عيسى - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‏سرگذشت مريم و تولد عيسى

جايگاه مريم نزد خدا

عِمران پدر مريم يكى از رجال برجسته بنى اسرائيل بود، وى همسرى نازا داشت و آن زن از نعمت وجود فرزند
بى‏بهره بود.

همسر عمران با تضرع و زارى به پيشگاه خداوند، متوسل به ذات مقدس او شد تا فرزندى به او
عنايت كند، و نذر كرد اگر خداوند به او فرزند پسرى عنايت كند، او را به اطاعت و فرمانبردارى خدا و
خدمتِ خانه مقدس او بگمارد.

خداوند دعاى او را مستجاب گرداند و احساس باردارى نمود و سپس از او دخترى متولد شد - دختران معمولاً
مانند پسران براى خدمت در پرستشگاه‏ها مناسب نبودند - ولى او، خدا را بر اين بخشش سپاس گفت و او را
مريم ناميد و از خداوند خواست او و نسلش را از شرّ شيطان رانده شده مصون نگاهدارد.

خداى سبحان هديه او
را پذيرفت و جهت وفاى به نذر به خدمت كردن دختر او در معبد، راضى شد و او را به شايستگى و پاكدامنى
پرورش داد و تربيت نمود.

ظاهراً عمران از دنيا رفت و دختر خردسالش نياز به سرپرستى داشت كه به تربيت او همت گمارَد و زمانى كه
مادرش او را نزد متولّيان معبد آورد، آنها در زمينه سرپرستى او به اختلاف پرداختند، به همين دليل
قرعه كشيدند و سرپرستى مريم به زكريّا شوهر خاله‏اش سپرده شد و او براى مريم محرابى (حجره‏اى)

انتخاب كرد كه كسى جز خودش حقّ ورود به آن را نداشت وشيوه صحيح عبادت را بدو آموخت. اوضاع به همين
منوال بود تا آن‏كه ماجراى شگفتى را ديد و آن اين‏كه هر گاه وارد محراب يا حجره مى‏شد، نزد مريم
خوراك و ميوه‏اى را مشاهده مى‏كرد كه خود برايش تهيه نكرده و نظير آن در آن زمان نزد مردم وجود
نداشت، از او پرسيد اين اشيا را از كجا فراهم كرده‏اى؟

مريم بدو پاسخ داد. اينها از نزد خدايى است كه
به هركس خواهد روزى بى‏اندازه عنايت مى‏كند:

وَ إِذ قالَتِ امْرَأَةُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ ما فِى بَطْنِى مُحَرَّراً
فَتَقَبَّلْ مِنِّى إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ * فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ
إِنِّى وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنْثى‏
وَإِنِّى سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَإِنِّى أُعِيذُها بِكَ وَذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ
الرَّجِيمِ * فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَكَفَّلَها
زَكَرِيّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيّا المِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا
مَرْيَمُ أَنّى‏ لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ
بِغَيْرِ حِسابٍ؛ (1)

و آن‏گاه كه همسر عمران عرضه داشت:

پروردگارا، نذر كرده‏ام فرزندى كه باردارم در راه خدمت تو آزاد
باشد، اين عهد را از من بپذير، به راستى كه تو دعاى بندگان را شنوا بوده و به همه امور آگاهى، و
آن‏گاه كه او را به دنيا آورد، عرضه داشت:

پروردگارا، من اين فرزند را دختر به دنيا آوردم و خدا
آگاه‏تر بود به آنچه او وضع حمل كرده بود، و پسر مانند دخترنيست و من نام او را مريم گذاشتم و او و
فرزندانش را از شرّ شيطان رانده شده به تو پناه دادم.

خداوند او را به نيكويى پذيرفت و وى را نيك
تربيت كرد و زكريا را براى مراقبت از او برگماشت. هرگاه كه در محل عبادتش، زكريا بر او وارد مى‏شد
نزدش طعامى مى‏يافت.

گفت: اى مريم، اين خوراكى‏ها را از كجا آورده‏اى؟

گفت: اينها از نزد خداوند
است. او به هر كه خواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد.

خداوند به اختلافى كه در اثر اشتياق سرپرستى مريم ميان متوليان معبد به وجود آمد اشاره مى‏كند كه به
قرعه انجاميد و پيامبر خود حضرت محمد(ص) را مخاطب مى‏سازد:

ذلِكَ مِنْ أَنباءِ الغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذ يُلْقُونَ
أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذ يَخْتَصِمُونَ؛(2)

اينها از اخبار غيب است كه به تو وحى مى‏كنيم؛ تو آن زمانى كه آنها قرعه مى‏زدند تا مراقبت از مريم
را بر عهده گيرند و در اين زمينه به كشمكش و نزاع مى‏پرداختند، نزد آنها نبودى.

مژده فرشتگان

آن‏گاه كه مريم به سن رشد و كمال رسيد، در عبادت و پرستش خدا بسيار كوشا گشت و در آن زمان كسى در
انجام عبادات به پايه او نمى‏رسيد، آثار تقوا و پرهيزكارى در او چنان پپديدار گشت كه زكريا بر آن
غبطه مى‏خورد، لذا فرشتگان به او بشارت دادند كه خداوند او را از ميان زنان برگزيده است:

وَإِذ قالَتِ المَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى‏
نِساءِ العالَمِينَ * يا مَرْيَمُ اقْنُتِى لِرَبِّكِ وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ
الرّاكِعِينَ؛(3)

و آن‏گاه كه فرشتگان گفتند:

اى مريم، خداوند تو را برگزيد و پاكيزه گردانيد و بر زنان جهان برترى
بخشيد. اى مريم، براى خدا فروتنى نما و سجده كن و همراه با ركوع كنندگان ركوع انجام‏ده.

و نيز فرشتگان به او مژده دادند كه خداوند به زودى به او پسرى عنايت خواهد فرمود كه او را با كلمه
«كُن» غير از شيوه معمولى تولد مى‏آفريند و نام اين فرزند مسيح عيسى بن مريم است كه خداوند او را در
دنيا داراى مقامى بس ارجمند آفريده و از شوكت و عظمت فوق‏العاده‏اى برخوردار مى‏سازد و در آخرت
نيز مقامى برجسته بدو عنايت مى‏كند كه از ديگران متمايز است و در زمره برگزيدگان مقرّب الهى
درخواهد آمد.

يكى از ويژگى‏هايى كه خداوند به او عطا كرد اين بود كه وى در دوران كودكى و در گهواره به‏گونه‏اى
حكيمانه سخن گفت كه گويى، مردى كامل با او به گفتگو پرداخته است، بى‏آن‏كه تفاوتى بين حالت كودكى و
ميان سالى وجود داشته باشد، و خداوند او را از بندگانِ شايسته خود قرار داد.

مريم درشگفت شد كه چگونه دوشيزه‏اى مانند او كه با مردى ازدواج نكرده است صاحب فرزند شود. فرشتگان
بدو خبر دادند كه خداوند بر هركارى كه بخواهد تواناست و هرگاه اراده او بر امرى تعلق گيرد، خواهد شد:

إِذ قالَتِ المَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ
المَسِيحُ عِيسَى(4) ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَمِنَ المُقَرَّبِينَ *
وَيُكَلِّمُ النّاسَ فِى المَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصّالِحِينَ * قالَتْ رَبِّ أَنّى‏ يَكُونُ
لِى وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى‏
أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛(5)

و آن‏گاه كه فرشتگان گفتند:

اى مريم، خداوند تو را به كلمه‏اى از ناحيه خود به نام مسيح عيسى‏بن
مريم مژده مى‏دهد كه در دنيا و آخرت آبرومند بوده و از مقرّبان ما به شمار مى‏آيد. او در گهواره به
سان مردى كامل با مردم سخن مى‏گويد و خود از شايستگان است.

مريم عرضه داشت:

پروردگارا، چگونه من
داراى فرزند مى‏شوم، حال آن‏كه بشرى با من تماس نگرفته.

گفت: چنين است كار خدا، چون اراده او به چيزى
تعلق گيرد آن را مى‏آفريند و آن‏گاه كه بدو بگويد موجود باش همان لحظه موجود مى‏شود.

/ 300