مىكنند، هدفش فراخوانى مردم براى توجه به تاريخ پيشينيان خود است، تا از آن پند گيرند و از اسباب و
علل نابودى و بقاى امتهاى گذشته آگاه گردند و بدانند دستيابى به سعادت، بستگى به ايمان و عمل صالح
داشته و گناهان، سرانجامى ناگوار بر بشريّت خواهند داشت و اين موضوعى است كه قرآن نيز در اين فرموده
بر آن تأكيد كرده است:أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِى الأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ
قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثاراً فِى الأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ
بِذُنُوبِهِمْ وَما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ؛(5)آيا در زمين گردش نمىكنند تا ببينند سرانجام كسانى كه قبل از آنان قدرت بيشترى داشتند و از آثار
وجودى برترى برخوردار بودند، به كجا كشيد. ما آنها را در اثر گناهانشان كيفر نموديم و هيچ كس
نگهدارنده آنها از عذاب خدا نبود.
پايدارى در راه عقيده
اگر اعتقاد سالم در جان آدمى رسوخ كند و در دلها راه يابد، هيچيك از قدرتهاى مادى، قادر برجابهجايى و بيرون كردن آن نيستند. اين درسى است كه ما از ماجراى جادوگران فرعون مىگيريم و آن
زمانى بود كه آنها با اطمينان و يقين به رسالت موسى(ع) ايمان آوردند و فرعون آنها را تهديد كرد و
بدانهاگفت: «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ
لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ»(6).پاسخ آنها به فرعون چه بود؟آيا تهديد او، آنها را ترساند و بيمناك ساخت؟هرگز... بلكه با اين سخن بزرگ
كه در دلها شور و علاقه فداكارى و جاننثارى در راه عقيده و آرمان را زنده مىكند به او پاسخ
دادند:«قالُوا إِنّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ * وَما تَنْقِمُ مِنّا إِلّا أَنْ آمَنّا بِآياتِ
رَبِّنا لَمّا جاءَتْنا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَتَوَفَّنا مُسْلِمِينَ»(7).جادوگران گفتند: «إِنّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ».اين اعتقاد از مصيبت و ناگوارى مىكاهد،
بازگشت انسان، دير يا زود به سوى خداست و اگر اراده خداوند تعلق گرفته باشد كه اين بازگشت زودتر
انجام شود و سبب خشنودى وى گردد چه اشكالى دارد؟و نيز مىگويند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا
صَبْراً وَتَوَفَّنا مُسْلِمِينَ».برخى از مصيبتها و درد و رنجهايى كه انسان با آنها روبهرو
مىشود؛ از قبيل بيمارى و تهيدستى و ظلم و ستم و ازدست دادن عزيزان، گاهى انسانرا به ايمان و
اعتقاد او به خداوند دستخوش تزلزل مىكند و او را در كانون كفر وبدبينى، به سقوط مىكشاند، دعاى
جادوگران حاكى از عزم و اراده بر تحمل درد و شكنجه، ونهايتاً ايمان به خدا بود و هر نتيجهاى را هم
كه به دنبال داشت برايشان مهم نبود.آزار و شكنجهها، دشوارترين امورى است كه انسان به واسطه آن مورد امتحان قرار مىگيرد، اين
دشوارىها آزمايش و امتحانى است براى اصل و اساس و اعتقاد و درجه رسوخ آن در نفس آدمى، به همين دليل
قرآن با اين فرموده خود از ايمان قشرى وضعيفى كه در برابر دشوارىهاى روزگار توان پايدارى نداشته و
در دنيا و آخرت از سود و فايدهاى به حال صاحبش برخوردار نباشد، انسان را بر حذر داشته است:وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ
وَإِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ ذلِكَ هُوَ
الخُسْرانُ المُبِينُ؛(8)برخى از مردم خدا را به زبان و ظاهر مىپرستند و اگر خير و نعمتى بدو برسد، اطمينان خاطر پيدا
مىكند و اگر به شر و آفتى برخورد، از دين خدا رو مىگرداند، چنين كسى در دنيا و آخرت زيانكار است و
زيانش بر همه آشكار است.
پيروزى حق بر باطل
سرگذشت موسى(ع) به ما مىآموزد كه باطل هر اندازه برترى يابد و از يار و هوادار برخوردار باشد،بالأخره در برابر حق محكوم به شكست است.جادوگرانى كه كارى بيهوده انجام داده و در برابر مردم سحر و
جادو كردند، نمىدانستند كه خداوند با معجزهاى برتر از سحر آنان فرستاده خود موسى(ع) را پشتيبانى
و حمايت خواهد كرد و اين موضوعى است كه قرآن آن را براى ما بازگو مىكند: «وَأَوْحَيْنا إِلى
مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِىَ تَلْقَفُ مايَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الحَقُّ وَبَطَلَ ما
كانُوا يَعْمَلُونَ»(9).