اسحاق، يعقوب، يوسف
پيامبرى اسحاق و يعقوب
اسحاق(ع) فرزند ابراهيم(ع) از همسرش ساره است و پيامبران بنىاسرائيل و در رأس آنها پسرش يعقوب(ع) ازنسل آن حضرتند، نبوت و پيامبرى در فرزندان ابراهيم از ناحيه دو فرزندش اسماعيل و اسحاق است، چنان كه
خداى متعال فرمود:«وَجَعَلْنا فِى ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالكِتابَ» قرآن تصريح فرموده كه اسحاق(ع)، پيامبر و از صالحان بوده و فرشتگان، پدرش ابراهيم(ع) را به وجود او
مژده دادند:وَبَشَّرْناهُ بِإِسْحقَ نَبِيّاً مِنَ الصّالِحِينَ * وَبارَكْنا عَلَيْهِ وَعَلى إِسْحقَ
وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ؛(1)و ما او را به وجود اسحاق كه پيامبر و از صالحان بود مژده داديم و بر او و بر اسحاق بركات خودرا
فرستاديم و از نسل اين دو عدهاى نيكوكار و عدهاى هستند كه آشكارا به نفس خويش ستم روا مىدارند.همان گونه كه خداوند به پيامبرى يعقوب(ع) تصريح فرموده و پيامبر خود حضرت محمد(ص) را در اين زمينه
مخاطب قرار داده است:إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ والنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ
وَأَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْباطِ؛(2)ما همان گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى نموديم، به تو نيز وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و
اسحاق و يعقوب و أسباط نيز وحى نموديم.و خداى متعال با اين گفته، ابراهيم و اسحاق(ع) را مورد ستايش قرار داده است:وَاذكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ أُولِى الأَيْدِى وَالأَبْصارِ * إِنّا
أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرىَ الدّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ المُصْطَفَيْنَ
الأَخْيارِ؛(3)اى پيامبر، از بندگان خوب ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب ياد كن كه صاحب اقتدار و بصيرت بودند ما آنان را
براى تذكر سراى آخرت، خالص و پاكدل گردانديم و آنان در پيشگاه ما از برگزيدگانِ خوبان هستند.خداى سبحان به پيامبرش حضرت محمد(ص) دستور مىدهد كه توان بندگانش، ابراهيم و اسحاق و يعقوب و نيروى
آنها را در راه اطاعت خدا و نعمتِ پيامبرى كه خداوند بدانها ارزانى داشته ياد كنند. در حقيقت،
خداوند آنان را خالص گردانده و به سبب ويژگى بسيار پسنديدهاى كه پيوسته آنها را به ياد آخرت
مىانداخت و مردم را بدان يادآور مىشدند، آنها را انتخاب كرد، به همين دليل آنان برگزيدگان از
ميان همجنسان خود هستند.در اين گفته قرآن، براى مؤمن درسى آموزنده است كه آخرت را پيوسته در نظر داشته و براى آن اعمال
شايسته انجام دهد تا به قُرب الهى و بهشت جاودان او راه يابد.
خلاصه زندگى اسحاق و يعقوب
قرآن، مطلبى از زندگى اسحاق بهخصوص و از حيات پسرش يعقوب، جز آنچه كه در مورد گم شدن پسرش يوسف وحوادثى كه در آن رخ داده است، بيان نفرموده است و ما همه آنها را در سرگذشت يوسف(ع) ياد آور خواهيم شد،
ولى در اينجا آنچه را اهل كتاب در باره اسحاق و يعقوب ذكر كردهاند مىآوريم:هنگامى كه ابراهيم(ع) مرگ خويش را نزديك ديد، و هنوز اسحاق ازدواج نكرده و پدرش هم نمىخواست او را
به ازدواج زنى كنعانى كه به خدا ايمان نداشته و در قبيله وى ناشناخته بود در آورد. از اين رو خادم و
غلام خود را كه سرپرستى امور منزل بدو واگذار شده و مورد اطمينان وى بود، مكلف ساخت تا به «حاران» در
عراق رفته و دخترى از قبيله خودش براى او بياورد.غلام، با توفيقات الهى رهسپار آن ديار گرديد تا به حاران رسيد و در آنجا «رفقه» دختر بتوئيل بن
ناحور، برادر ابراهيم(ع) را انتخاب كرد، و وى را با خود برگرداند تا به همسرى اسحاق در آيد.بيست سال پس از ازدواجش، خداوند به اسحاق دوقلو داد كه اوّلى را عيسو نام گذاشتند كه عرب او را «عيص»
مىنامد، و پسر دوم را كه بعد از برادرش متولد شد، يعقوب ناميدند كه نام اسرائيل(4) نيز براو اطلاق
مىشود.اسحاق به عيص بيش از يعقوب علاقه داشت؛ زيرا او بزرگتر بود، در حالى كه مادرشان«رفقه» يعقوب را چون
دشوارىهاى طبيعى كه براى آنان به وجود آمد، پندى است براى عبرتآموزان.