پايدارى در راه عقيده - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن آن‏گاه كه سرگذشت ملكه سبأ و دريافت نامه تهديدآميز سليمان(ع) در حمله به كشورش را بازگو
مى‏كند، در خصوص به كارگيرى نظام مشورتى، درسى آموزنده به ما مى‏دهد كه بلقيس چه موضعى در قبال آن
اتخاذ كرد؟

آيا به تنهايى موضعگيرى كرد و خواهان اجراى آن شد؟

خير!

وى بزرگان قومش را گرد آورد و
بدانان گفت:

«يا أَيُّها المَلَأُ أَفْتُونِى فِى أَمْرِى ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتّى‏
تَشْهَدُونِ».

در اين گفته، بر اصل شورايى كه جهان متمدن امروز آن را به عنوان اساس قوانين خود پذيرفته و نام‏هاى
گوناگونى مانند مجلس نمايندگان (مجلس عوام)، مجلس سنا، مجلس ملى و ديگر نام‏ها بر آن اطلاق كرده
تأكيد شده است.

بنابراين شورا، ركنى از اركان حكومت صالح و شايسته است كه براى امت خير و صلاح به ارمغان آورده و از
ضرر و زيان‏هايى كه ممكن است در اثر هوا و هوس‏ها و طمع ورزى‏ها و غرض‏هاى شخصى فرمانروايانش،
گريبانگير آن شود، جلوگيرى مى‏كند.

ملكه سبأ (بلقيس) اصل شورا را براى خود مقرر داشته بود و اسلام نيز از آن به شايستگى ياد كرده و آن را
به عنوان اصلى از اصول و اركان حكومت اسلامى به شمار آورده است.

خداوند در قرآن، پيامبر اكرم حضرت
محمد(ص) را مخاطب مى‏سازد:

«وَشاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ».

هم چنين مؤمنين را، كه شورا را پايه و ركنى
از حكومت قرار دادند(2)، با اين گفته مورد مدح و ستايش قرار داده است:

«وَأمْرُهُمْ شُورى‏
بَيْنَهُمْ».

پايدارى در راه عقيده

اين حقيقت در گفته سليمان به فرستادگان بلقيس كه حامل هداياى وى بودند، به خوبى براى ما روشن است:

أَتُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِىَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمّا آتاكُمْ

نبوت و علم و دانشى كه خداوند
با فيض رحمتش به من عنايت فرموده از مال و دارايى كه به شما داده برتر است.

زيرا مال متاعى ناپايدار
بوده و مظهرى از مظاهر دنياى زود گذر است، سليمان با اين سخن مى‏خواست برترى جنبه‏هاى معنوى را بر
جنبه‏هاى مادى، بيان كند، لذا نفرمود آنچه را خدا به من داده بيشتر از چيزى است كه به شما داده است،
بلكه فرمود:

«خَيْرٌ مِمّا آتاكُمْ؛ برتر از چيزى است كه به شما داده است» و بديهى است كه منظور او
جنبه‏هاى معنوى بوده كه در نظرش برتر از جنبه‏هاى مادى تلقى مى‏شده است.

مردم از آغاز آفرينش به وسيله مال و دارايى در بوته آزمايش گذاشته شده‏اند. مال و منال در كليه امور
زندگى آنها مورد توجهشان بوده است و بلقيس تصور كرد سليمان را هم مانند ساير مردم مى‏توان با مال و
دارايى فريب داد، به همين دليل هديه‏اى براى او فرستاد تا وى را به وسيله آن بيازمايد و بداند تا چه
اندازه در او تأثير خواهد داشت و آيا اين هديه مى‏تواند وى را به سكوت و چشم پوشى از دعوت به پرستش
خدا وا داشته و از جمله‏اى كه وى را بدان تهديد كرده بود، منصرف سازد، ولى بلقيس غير ازاين كلمه از
سليمان چيزى دريافت نكرد:

«فَما آتانِىَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمّا آتاكُمْ».

اين سخن را سليمان عنوان كرد تا قانونى براى بعدها باشد و فرد صلح انديش و رهبر و قاضى كه پس از او،
تبهكاران جهت سكوت او در برابر تبهكارى‏هاى آنان و جلب موافقت وى، به او رشوه مى‏دهند، آن را شعار
خود قراردهند. سخنى كه سليمان عنوان كرد، ارزش‏هاى بلند معنوى و حق طلبى و دورى از هر گونه زرق و برق
و پست‏هاى حساس و فريبنده دنيا در آن تأكيد شده است.

و هديه بلقيس در حقيقت رشوه‏اى بود كه خواست به واسطه آن سليمان را تحت تأثير قرار داده تا از او دست
بردارد و او و مملكت وى را به حال خود رها سازد، ولى سليمان هديه بلقيس را نپذيرفت و در سخنانى كه به
فرستادگان وى عنوان كرد، افزود:

«بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ».

سليمان(ع) فريب
مظاهر فريبنده اين دنيا را نمى‏خورد وتحت تأثير آنها قرار نمى‏گرفت و در پى حقيقتى بزرگ بود كه هيچ
ارزش مادى، بدان پايه نمى‏رسد.

/ 300