كرده و اختلاف ايجاد كرديد و پس از آن كه به هر چه دوست داشتيد رسيديد نافرمانى نموديد.برخى از شما
براى دنيا و بعضى براى آخرت كار مىكرديد و پس شما را از پيشرفت باز داشت تا شما را بيازمايد و
خداوند از شما گذشت و هم او به مؤمنين داراى لطف و عنايت فراوان است.چنان كه فرار آنها از صحنه جنگ و غم و اندوهى را كه نصيب آنها شد، توصيف فرموده است:إِذ تُصْعِدُونَ وَلا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِى أُخْراكُمْ
فَأَثابَكُمْ غَمّاً بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَلا ما أَصابَكُمْ
وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛(6)آنگاه كه رو به هزيمت گذاشتيد به نحوى كه توجه به كسى نداشتيد و به پيامبر هم كه شما را به يارى
ديگران مىخواند توجه نمىكرديد، تا در اثر آن اندوهى بر اندوه شما افزوده شد تا بر آنچه از دست
داديد اندوهناك نگرديد و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
شايعه قتل پيامبر(ص)
ميان مسلمانان شايع شد كه رسولخدا(ص) كشته شده است:برخى از آنان سلاح بر زمين گذاشتند و بعضى اظهارداشتند، اى كاش شخصى نزد عبدالله بن اُبىّ مىفرستاديم تا از ابوسفيان براى ما امان نامه بگيرد.انس
بن نضر كه در آنجا حضور داشت، گفت:خدايا، من از پيشگاه تو از كارهايى كه اينان - يعنى اصحاب پيامبر -
انجام دادند، پوزش مىطلبم و بيزارى خود را از كارهايى كه آنها - يعنى كفار مرتكب شدند به نزدت اعلام
مىدارم، و سپس كسانى را كه پيرامون خودش بودند مخاطب قرار داد و گفت:پس از رسول خدا(ص) زندگى را
براى چه مىخواهيد؟
بهپا خيزيد و در راهى كه او كشته شد، شما هم كشته شويد و سپس شمشير كشيده و به
نبرد پرداخت تا كشته شد. پس از پايان كارزار، آثار بيش از هشتاد زخم شمشير و نيزه و تير بر بدن او
هويدا بود.درباره كسانى كه پس از شنيدن خبر قتل پيامبر، دست از مبارزه و جهاد كشيدند، آيه نازل شد و مسلمانها
را به اين نكته متوجه ساخت كه دين اسلام اين گونه نيست كه تا زمانى پيامبر در قيد حيات باشد، به شخص
وى بستگى داشته باشد، بلكه دينى است كه خواه پيامبر زنده و يا از دنيا رفته باشد، بايد مردم به آن
گردن نهند و در ايمان خود ثابت قدم بوده و از آن دفاع نمايند؛ زيرا اسلام، دعوت و رسالتى شخصى نيست،
بلكه دعوتى است خالص به پرستش خدا و پيروى از دين و آيين او، بنابراين اگر حضرت محمد(ص) از دنيا برود و
يا كشته شود، آيا مسلمانان بايد مرتد شده و به كفر خويش باز گردند؟اگر بر فرض چنين چيزى هم بهوجود
آيد، هرگز به خداوند زيانى نمىرساند، ولى خداى سبحان كسانى را كه در راه اسلام ثابت قدم مانده و
نعمتهاى او را سپاس گفتند، پاداش عنايت مىكند:وَما مُحَمَّدٌ إِلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن ماتَ أَوْ قُتِلَ
انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ
شَيْئاً وَسَيَجْزِى اللَّهُ الشّاكِرِينَ؛(7)محمد(ص) پيامبر خداست و قبل از او پيامبرانى آمده است، اگر او از دنيا رفت و يا كشته شد، شما به دوران
گذشته خود برمىگرديد و كسى كه به گذشته خود برگردد به خدا زيانى نمىرساند و خداوند سپاسگزاران را
پاداش مىدهد.
بازسازى سپاه مسلمين
جانفشانى در راه دفاع از رسول خدا(ص) ازيك سو و شايعه قتل آن حضرت از سوى ديگر سبب شد كه دشمن ازمسلمانان دست برداشته و پراكنده شوند رسولاكرم(ص) و رزمندگانى كه با او باقيمانده بودند از كوه
بالا رفته تا به صخرهاى رسيدند كه برخى از ياران حضرت بدان پناه برده بودند. نخستين كسى كه پيامبر
را شناخت كعببن مالك بود كه با صداى بلند فرياد زد: اى مسلمانان، مژده باد شما را كه رسول خدا(ص)
زنده است. مسلمانان از اين خبر شاد گشتند و پس از شايعه قتل پيامبر، با ديدار آن حضرت حزن و اندوهشان
برطرف شد و درباره پيروزى از دست رفته خود به گفتگو پرداختند و از ياران خود كه در اين نبرد به شهادت
رسيده بودند، ياد مىكردند.