فصل سوم: صلح حديبيه
رسول گرامى اسلام(ص) در كنار مبارزه نظامى خود، مبارزه سياسى ديگرى نيز داشت كه اهميتش كمتر از قبلىنبود و يكى ازبزرگ ترين موفقيتهاى آن حضرت بستن پيمانى بود كه به فتح بزرگ، يعنى فتح مكه انجاميد؛
فتحى كه اسلام به واسطه آن تقويت گشت و جزيرةالعرب زير فرمان آن حضرت در آمد.فتح مكه با يك عمل سياسى (پيمان صلح حديبيه)، كه رسول خدا(ص) آن را در اوج حكمت و تدبير انجام داد آغاز
گرديد، چرا كه هدف پيامبر(ص) گسترش رسالت الهى اسلام بود، نه جنگ و خونريزى و هر كجا كه ناگزير مىشد
به جنگ مىپرداخت و آنجا كه مىبايست صلح و آشتى برقرار باشد، تن به صلح و آشتى مىداد.اكنون
فشردهاى از سيماى صلح حديبيه و آثار آن را ياد آور مىشويم:
زيارت مسجدالحرام
مسجدالحرام در مكّه مورد توجّه اعراب در عبادات آنها بود. هر سال در ماههاى حرام براى انجام مراسمحج بدانجا مىرفتند و كسى كه داخل مسجد الحرام مىشد، داراى مصونيت و امنيت كامل بود، به گونهاى
كه اگر كسى در مسجد با سرسختترين دشمن خود روبه رو مىشد، جرأت نداشت شمشير بكشد و يا خونى بريزد،
ولى قريش از آن زمان كه حضرت محمد(ص) و مسلمانان از مكه مهاجرت نمودند، تصميم گرفتند آنها را از زيارت
مسجدالحرام محروم سازند و تنها از ورود آنها جلوگيرى به عمل آورند، نه از ساير اعراب، ومسلمانان به
سبب اينكه از انجام دادن مراسم واجب دينى خود محروم گشته بودند، سخت متأثر و نگران بودند.شش سال از
هجرت سپرى شد و مسلمانان در آتش شوقِ زيارت مسجدالحرام مىسوختند، روزى گردهم آمدند و رسول خدا(ص)
نزد آنان رفت و به آنها اطلاع داد كه وى در عالم رؤيا ديده است كه مسلمانان با امنيت و آرامش وارد
مسجدالحرام خواهند شد و حلق و تقصير مىكنند.از اين رو رسول اكرم(ص) مردم مدينه و اعراب باديهنشين
پيرامون اين شهر را براى انجام عمره (زيارت مسجدالحرام) به همراه خود فراخواند و در عين حال بيمناك
بود كه مبادا قريش با او درگير شوند و
يا او را از زيارت مسجدالحرام محروم سازند.عده زيادى از اعراب از انجام زيارت امتناع ورزيده و
گفتند:ما گرفتار مال واموال و زندگى خود هستيم، براى ما از خدا طلب آمرزش كن. سبب اصلى امتناع آنها
از اين سفر اين بود كه آنها بر اين باور بودند كه حضرت محمد(ص) و يارانش هرگز از اين سفر خود باز
نخواهند گشت و مشركان همه آنها را به قتل مىرسانند.