زارى پرداختند كه دلهاى آنان را سرشار از صبر و شكيبايى گردانده و در ميدان نبرد ثابت قدم
نگاهدارد و بر دشمنانشان پيروز گرداند، خداوند دعاى آنان را مستجاب و آنها را پيروز ساخت و داود،
جالوت را از پاى در آورد و خداى متعال پادشاهى بنى اسرائيل را به وى ارزانى داشت، و هرگونه دانش و
حكمتى را كه خواست بدو آموخت و او بندگان شايستهاش را ي
ارى مىفرمايد، اگر خداوند براى محو و نابودى فساد و تباهى تبهكاران، مصلحان را بر آنها مسلط
نمىگرداند و اگر برخى از انسانهاى شرور را بر برخى ديگر تسلط نمىبخشيد، زمين آباد نمىگشت،
بلكه فساد و تباهى آن را فرامىگرفت، ولى احسان و عنايت پروردگار پيوسته شامل حال همه مردم است:فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنا اليَوْمَ بِجالُوتَ
وَجُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ
غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرِينَ * وَلَمّا بَرَزُوا
لِجالُوتَ وَجُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدامَنا
وَانْصُرْنا عَلىَ القَوْمِ الكافِرِينَ * فَهَزَمُوهُمْ بِإِذنِ اللَّهِ وَقَتَلَ داوُدُ
جالُوتَ وَآتاهُ اللَّهُ المُلْكَ وَالحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمّا يَشاءُ وَلَوْلا دَفْعُ
اللَّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلى
العالَمِينَ؛(7)و آن زمان كه او به همراه گروندگانش از نهر گذشتند، لشكريانش بدو گفتند:ما امروز در برابر جالوت و
سپاهش توان مقاومت نداريم، كسانى كه به لقاى رحمت الهى اعتقاد داشتند گفتند:چه بسا گروهى اندك به
اذن خدا بر گروهى بسيار پيروز گردند و خداوند با صبر پيشگان است و آنگاه كه در برابر جالوت و سپاهش
قرار گرفتند عرضه داشتند:پروردگارا، به ما صبر و شكيبايى عنايت فرما و گامهايمان را استوار دار و
بر كافران پيروزمان گردان، و به اذن خدا آنهارا شكست دادند و داود، جالوت را از پاى درآورد و خداوند
به او پادشاهى و حكمت و فرزانگى عطا كرد و آنچه را مىخواست بدو آموخت و اگر خداوند برخى از مردم را
به وسيله بعضى ديگر فروننشاند، زمين به فساد و تباهى كشيده مىشود، ولى خداوند به جهانيان لطف و
عنايت دارد.
كشته شدن جالوت (جليات)
قرآن، نحوه كشته شدن جالوت را به دست داود تشريح نكرد، ولى تورات آن را تفصيل داده كه ما خلاصهاى ازآن را مىآوريم:فلسطينىها براى نبرد با بنىاسرائيل سپاهيان خود را گردآوردند و شائول (طالوت) و نيروهاى
بنىاسرائيل در برابر آنها قرار گرفتند. هر لشكر برفراز كوهى مستقر بود و ميان دو سپاه دشتى هموار
قرار داشت. چند روزى سپرى شد و هيچ يك از دو لشكر جرأت حمله به ديگرى را نداشت، در اين هنگام مردى قوى
هيكل و زشت چهره به نام جالوت (جليات) غرق در اسلحه از اردوگاه فلسطينىها خارج شد و نيزهاى بزرگ در
دست داشت.جليات پس از بيرون آمدن، وسط دشت قرار گرفت و بر سپاهيان بنىاسرائيل بانگ زد تا شخصى را
براى مبارزه او برگزيده و به ميدان بفرستند و گفت:اگر فرد مبارز شما بر ما غلبه يافت، ما همگى به
بردگى او درخواهيم آمد و اگر من بر او فايق آمدم و او را كشتم، شما به بردگى ما درخواهيد آمد.شائول (طالوت) و سپاهش از شنيدن سخنان جليات بيمناك گشتند و از برابرى با او خوددارى كردند و او تا
چهل روز پيوسته صبح و شام آنها را به مبارزه مىطلبيد، شائول (طالوت) وعده داده بود، هر كس جليات را
بكشد، به او مال فراوان بخشيده و دخترش را به ازدواج وى درخواهد آورد.مردى از بيت لحم به نام «يسىّ»
كه داراى سه پسر بود و آنها براى مبارزه در كنار شائول، در سپاه وى حضور داشتند و چهارمين فرزندش را
كه داود نام داشت، نزد برادران خود فرستاده بود تا حال آنها را جويا شود.