همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 78
نمايش فراداده

ابراهيم مدتى از اسماعيل دور بود و سپس نزد او آمد، ولى او را به گونه‏سابق نديد. همسر جديدش در خانه بود، او از ابراهيم استقبال نموده و بدو خوش‏آمد گفت.

ابراهيم از او پرسيد آيا ميهمان مى‏پذيرى؟ گفت: آرى، و او را به ميهمانى پذيرا شد و از او به خوبى پذيرايى كرد.

ابراهيم از وضعيت زندگى آنها پرسيد، او در پاسخ گفت:

ما وضعيت زندگى خوبى داريم و خدا را سپاس گفت.

ابراهيم بدو فرمود: وقتى شوهرت آمد، سلام به او برسان و بگو:

آستانه خانه‏اش را نگاهدارد، و سپس رهسپار گرديد.

اسماعيل شبانگاه به خانه بازگشت و همسرش او را در جريانِ آمدنِ پيرمردى در غياب او با خصوصياتى كه گفت، قرار داد و سفارش او را به اطلاع وى رساند.

اسماعيل بدو گفت: آن مرد، پدرم بوده و به من دستور داده كه تو را نگاهدارم و از تو جدا نگردم. از اين رو اسماعيل در تمام مدت عمر با او بود و پسرانش همه از آن زن بودند.

بناى كعبه توسط ابراهيم و اسماعيل

ابراهيم(ع) مدت زيادى از فرزندش دور بود و سپس براى انجام كارى مهم نزد او آمد. خداوند به ابراهيم دستور بناى كعبه را در مكه داده بود تا نخستين خانه‏اى باشد كه براى پرستش خدا بنا مى‏گردد.

ابراهيم از حال پسرش اسماعيل جويا شد، او را نزديك زمزم ملاحظه كرد كه مشغول تراشيدن تير بود، به سمت او رفت و اسماعيل به استقبال پدر آمد. آن دو با يكديگر معانقه كردند و هر يك نسبت به ديگرى اظهار عشق و علاقه نموده و بسيار شادمان گشتند.

پس از آن‏كه ابراهيم از ديدار با فرزند شادمان گشته بود بدو اعلان كرد كه خداوند به او فرمان داده تا خانه‏اى براى پرستش مردم در اين مكان بنا نمايد و به محل آن، كه برفراز تپه‏اى بلند نزديك آنها قرار داشت، اشاره كرد.

اسماعيل به پدر گفت:

آنچه را خداوند به تو فرمان داده انجام بده و من در اين كار بزرگ و مهم تو را يارى خواهم كرد. بدين ترتيب ابراهيم(ع) مشغول بناى خانه شد و اسماعيل سنگ بنا را در دسترس او قرار مى‏داد.

پس از آن ابراهيم به اسماعيل فرمود:

سنگى مناسب برايم بياور تا آن را بر ركن قرار دهم تا براى مردم نشان و علامتى باشد... جبرئيل او را به حجرالاسود رهنمون شد و آن را برگرفت و در جايگاهش قرار داد.

آن دو هرگاه مشغول بنا مى‏شدند خدا را مى‏خواندند:

«رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ»

و آن‏گاه كه بناى خانه بالا رفت و براى آن پيرمرد بالا بردن سنگ‏ها دشوار آمد، روى سنگى ايستاد كه همان مقام ابراهيم است(8) و چون قسمتى از ديوار به پايان مى‏رسيد در حالى كه روى آن سنگ قرار داشت، به سمت ديگر منتقل مى‏شد و هر زمان از بناى ديوارى فراغت مى‏يافت، سنگ را به ق سمت ديگر منتقل مى‏ساخت و به همين ترتيب بود تا ديوارهاى كعبه به پايان رسيد. اين سنگ از دير زمان تا دوران عمربن‏خطاب به ديوار كعبه متصل بود و او سنگ را اندكى از خانه كعبه فاصله داد تا نمازگزاران را به خود مشغول نسازد.

قرآن با اين آيات بينات به بناى كعبه اشاره مى‏كند:

وَإِذ جَعَلْنا البَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِىَ لِلطّائِفِينَ وَالعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَإِذ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ قالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‏ عَذابِ النّارِ وَبِئْسَ المَصِيرُ * وَإِذ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيْتِ وَإِسْمعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ؛(9)

و آن‏گاه كه خانه كعبه را ملجأ و جايگاهى أمن براى مردم قرار داديم و مقام ابراهيم را محل پرستش و عبادت خود قرار دادند و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه خانه‏ام را براى طواف كنندگان و معتكفان و اهل ركوع و سجود، از پليدى‏ها پاكيزه گردانند و آن‏گاه كه ابراهيم گفت:

پروردگارا، اين سرزمين را امنيت ببخش و به كسانى كه در اين سرزمين به خدا و روز جزا ايمان آورده‏اند، نعمت ارزانى بدار.

خداوند فرمود:

و آنان را كه كفر ورزيدند، اندكى از نعمت بهره‏مند گردانم و سپس آنان را به آتش دوزخ كه بدترين جايگاه است گرفتار سازم. و زمانى كه ابراهيم و اسماعيل ديوارهاى خانه كعبه را بالا مى‏بردند، عرضه داشتند:

خدايا، اين خدمت را از ما بپذير، به راستى كه تو شنونده و دانايى.