همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 9
نمايش فراداده

و خطاب به حضرت موسى(ع) مى‏فرمايد:

وَلِتُصْنَعَ عَلى‏ عَيْنِى؛

تا زير نظر من پرورش يابى.

بنابراين، خداوند خود عهده دار تربيت و هدايت پيامبران است و آنان را از ابتلاى به گناه حفظ مى‏كند؛ زيرا زندگى آنها، براى خودشان نبوده، بلكه اينان سمبل‏هايى براى هدايت و راهنمايى بشر بوده‏اند.

بعد از مرگ نيز سنّت‏ها و خاطره‏هاى پيامبران، همانند چراغ‏هايى روشن است كه زندگى تاريك انسانيت را روشنايى مى‏بخشد و آنان را به راه هدايت رهنمون مى‏سازد. بنابراين آنها راهنمايانى هستند كه خداوند دستور پيروى از آنها را به ما داده است.

خداى متعال در باره دسته‏اى از پيامبران مى‏فرمايد:

أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الكِتابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَىَ اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ...؛(17)

پيامبران كسانى‏اند كه كتاب و فرمان و نبوت به آنها داديم. بنابراين اگر اينان به نبوت پيامبران كفر ورزند، گروهى را كه به نبوت پيامبران كفر نمى‏ورزند، روى كار خواهيم آورد، آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان فرموده است، بنابراين تو نيز از هدايت آنان پيروى كن....

اين پيامبران در نهايتِ اطاعت و بندگى خدا بوده و كار نيك انجام مى‏دادند.

هم‏چنين در جايى ديگر مى‏فرمايد:

وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَأَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الخَيْراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإِيتاءَ الزَّكاةِ وَكانُوا لَنا عابِدِينَ؛(18)

آنها را پيشوايانى قرار داديم كه طبق دستور ما هدايت كنند و انجام كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و پرداختن زكات را به ايشان وحى كرديم و آنان پرستش ما مى‏كنند.

هنگامى كه آيات قرآن را مورد بررسى قرار مى‏دهيم ملاحظه مى‏كنيم كه كامل‏ترين صفات و بالاترين ارزش‏ها را براى هر يك از پيامبران ذكر كرده است كه ما نيز در جاى خود، آنها را ياد آور خواهيم شد.

اگر پيامبران در اين مرتبه از كمال انسانى نبودند، اهميّت و ارزش آنها در نظر مردم كوچك شمرده مى‏شد و كسى دعوت آنها را اجابت نمى‏كرد و اگر دروغ گفته، خيانت كرده، يا رفتارى ناپسند مى‏داشتند، اعتماد مردم به آنان سست مى‏شد و به جاى ارشاد، مردم را به گمراهى مى‏كشاندند، تا آن جا كه حكمت الهى در مورد بعثت ايشان، بيهوده تلقى مى‏شد.

به همين دليل خداى سبحان صفتِ خيانت را از همه پيامبران نفى كرده و فرموده است:

و ما كان لنبىّ ان يَغُلَّ؛(19)

هيچ پيامبرى خيانت نورزيد.

ديدگاه قرآن كريم درباره پيامبران با ديدگاه تورات در اين زمينه كاملاً متفاوت است؛ زيرا تورات، پيامبران را به دروغگويى و نيرنگ و ارتكاب گناه، توصيف مى‏كند:

به حضرت يعقوب نسبت نيرنگ مى‏دهد و ادعا مى‏كند كه حضرت لوط با دو دخترش زنا كرده است؛ درباره هارون [برادر موسى‏] اظهار مى‏دارد كه وى، بنى‏اسرائيل را به گوساله‏پرستى دعوت كرده است؛ به حضرت داود نسبت زنا با اوريا، همسر فرمانده لشكرش مى‏دهد و در باره حضرت سليمان مدعى است كه وى براى خرسندى زن‏هايش، بت پرستيده است؛ در حالى كه قرآن كريم، در بيان سرگذشت اين پيامبران، هيچ يك از اين ادعاها را نپذيرفته است.

اين ويژگى، قرآن را از تورات متمايز مى‏سازد، چرا كه توصيف پيامبران با چنين بى‏احترامى و ديگر صفات ناپسند موجب مى‏شود تا شخص مؤمن به خود آيد و با خود بينديشد اگر پيامبران و فرستادگان خدا چنين باشند، چه اشكالى دارد كه ما هم مانند آنها باشيم و همين برداشت ناصواب، مستمسكى براى افراد بيمار دل قرار مى‏گيرد تا در منجلاب گناه غوطه‏ور شوند، به‏علاوه به اين نتيجه مى‏رسيم كه اين نسبت‏هاى ناروا عارى از حقيقت بوده و با عصمت انبيا و اجتناب آنها از گناهان بزرگ منافات دارد.

بنابراين از ديدگاه قرآن، پيامبران از گناه گريزانند.