| 583 |
در مضاف هر گاه مضاف اليه مقصود باشد به ثانى نسبت مى دهند چنان كه در نسبت به ابى عمرو را عمروى و به ابن الزبير را زبير مى گويند .
كلمه فيثاغورس شبيه مركب است و انتساب اين شكل به فيثاغورس شبيه نسبت به مركب است و شكل را به جزء دوم آن كه غورس است نسبت داده اند و غورس عروس شد .
بخصوص كه ضرب المثلى درباره كلمات غير عربى دارند كه ( عجمى فالعب به ماشئت ) يعنى اين كلمه عربى نيست هر طور ميخواهى با او بازى كن .
و رساله ( بحثى در قضيه فيثاغورس ) ترجمه خدوم علم جناب آقاى احمد آرام زاده الله تعالى توفيقا و تأييدا شاهد صادق گفتار من است .
قضاياى اين كتاب ( اصول اقليدس ) را بدين سبب اصول گفته اند كه همه فروع مسائل حساب و هندسه بايد از آنها استنباط شود و بدانها ارجاع گردد مثلا شكل نهم مقاله اولى آن طريق تنصيف زاويه را بيان مى كند حال اگر كسى بخواهد زاويه اىرا به صناعت هندسى تثليث كند اگر متدرب در فن است بايد از عهده آن برآيد اما در تثليث زاويه جاى بحث است زيرا مطلبى ساده نيست .
يكى از آداب و رسوم پسنديده علماى پيشين اين بود كه در هر فنى بخصوص در علوم عقلى هر گاه مى خواستند مثالى بزنند بسيار به مسائل رياضى مثال ميزدند .
مثلا مولى عبدالله يزدى در حاشيه بر تهذيب منطق تفتازانى كه از كتب منطقى دوره دوم محصلين است در بيان اجزاى علوم چند قضيه هندسى را به عنوان مثال نقل كرده است .
و معلوم است كه اين عمل تا چه اندازه در تشويق و تحريص محصل ابتدائى و ترغيب او بفراگرفتن علوم رياضى اهميت بسزا دارد .
وى در اين كه موضوعات مسائل علم ممكن است مركب از موضوع