بـاشـد يـا مـُحـلّ ـ و وكـيـل گـرفـتـن قبل از احرام باشد يا در حال احرام .(م 2407 و ت ، ج 2، ص 287، م 12)
ايـن حـكـم در صـورت آگـاهـى بـه حـرمـت ازدواج در حـال احـرام اسـت و در صـورت عـدم آگـاهـى ، اگر چه در تمام صورتهاى ياد شده ازدواج باطل است ، ليكن موجب حرمت ابدى نمى شود.(همان)
ازدواج زن ـ به صورت دايمى يا موقت ـ در صورتى كه در عدّه ديگرى است جايز نيست ، رجـعـى باشد يا باين ، در عدّه وفات باشد يا در غير آن ، عدّه ازدواج دايم باشد يا موقت يا وطى به شبهه . بنابراين ، اگر با او ازدواج نمايد چنانچه هر دو، موضوع و حكم را بـدانـند، به اينكه بدانند كه او در عدّه است و بدانند كه در عدّه ، ازدواج با او جايز نيست يـا يـكـى از آنـهـا مـوضـوع و حـكـم را بـدانـد ازدواج باطل است و تا ابد بر يكديگر حرام مى شوند.(ت ، ج 2، ص 282، م 1)
اسـلام بـراى تـحـكـيم هر چه بيشتر خانواده و تاءمين نيازهاى طبيعى افراد خانواده ، حقوق متفاوتى قرار داده است ، در اينجا دو حق اقتصادى خانواده را به بحث مى گذاريم :
مـَهـْر يـا كـابين در اصطلاح فقهى عبارت است از مالى كه مرد در برابر نكاح قرار دهد و بـه زن بـپـردازد.(24) در قـرآن كـريـم كـه واژه مـهر به كار نرفته ، بلكه از لغـات مـعـادل آن مـانـنـد صـِداق ، نـِحـْله ، فـريـضـه و امثال آن ياد شده است .(25)
مـهريه مقدار معيّنى ندارد، بلكه هر مقدار كه مورد رضايت و توافق زن و مرد قرار گيرد، خـواه زيـاد بـاشـد يـا كـم ، صـحـيـح اسـت ، ولى نـبـايـد آن قـدر كـم بـاشـد كـه بـه آن مال نگويند و مستحب است كه از مهرالسنّه يعنى پانصد درهم نيز بيشتر نباشد.(ت ، ج 2، ص 297، م 1)
در بـرخـى از شـهـرهـا پـدر يا مادر عروس ، مبلغى به عنوان شيربها از داماد مى گـيـرند. اين مبلغ جزء مهريّه نيست ، بلكه چيزى زايد برآن است و ازنظر حكم شرعى سه حالت دارد:
الف ـ اگـر دادن و گـرفـتـن آن مـبـلغ بـه عـنـوان جـعـاله (26) بـراى عـمـل مـبـاحـى بـاشـد، جـايـز و حـلال بـودنـش ، بـى اشكال است .(همان ، ص 298 ، م 9)
ب ـ اگـر دامـاد بـا مـيـل و رغبت آن مبلغ را پرداخت نمايد ـ هر چند براى جلب رضايت والدين دخـتر يا به خاطر جلب رضايت خود دختر باشد ـ در اين صورت گرفتن آن ، جايز است ؛ ولى مادامى كه مصرف نشده ، داماد حق دارد آن را پس بگيرد.(همان)
ج ـ اگـر دامـاد بـدون رضـايـت و بـراى رها كردن دختر آن مبلغ را بپردازد، در اين صورت گـرفـتـن آن مـال حرام بوده و داماد مى تواند آن را پس بگيرد، هر چند مصرف شده باشد؛ ايـن در صـورتى است كه دختر به ازدواج با مهر تعيين شده ، راضى است ، اما نزديكانش از انجام عقد جلوگيرى مى كنند.(همان)
1 ـ مهرالمسمّى
2 ـ مهر السّنّه عبارت است از :
3 ـ مهر المثل
4 ـ مهر التفويض
مهريه اى كه مورد توافق عروس و داماد بوده و در متن عقد آمده است . مهريه نـبـايـد مـبـهـم بـاشـد، بنابراين اگر يكى از دو چيز را ـ كه مشخص نيست ـ مهر قرار دهند، مـهـريـه بـاطـل ، ولى عـقـد صـحـيـح اسـت و بـراى زن در صـورت آمـيـزش مهرالمثل ثابت مى شود.(ت ، ج 2، ص 497، م 3)
مـهـريـه اى كـه پـيامبر(ص) براى همسران و دخترانش قرار داده است كه برابر با پانصد درهم نقره مى باشد.(همان ، م 1)
مهريه اى كه براى زنان مشابه و همشاءن ، رايج است .