فقه خانواده

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ ن‍م‍ای‍ن‍دگ‍ی‌ ول‍ی‌ ف‍ق‍ی‍ه‌ در س‍پ‍اه‌

نسخه متنی -صفحه : 27/ 16
نمايش فراداده

4 ـ وليـمه دادن : البته لازم نيست در همان روز تولد وليمه داده شود، بلكه مى توان آن را چند روز تاءخير انداخت .(همان ، م 3)

5 ـ عقيقه كردن در روز هفتم عـقـيـقـه يـعنى براى نوزاد، گوسفند، شتر يا گاوى ذبح كنند، يا آن را بپزند و مردم را مـهـمـان كـنـنـد و يـا گـوشـتـش را بـيـن آنـان تـقـسـيـم كـنـنـد و مـسـتـحـب اسـت در هـفـتـه اوّل باشد.

بين آداب ولادت ، عقيقه كردن از تاءكيد بيشترى برخوردار است ، بطورى كه اگر تا سن بـلوغ بـرايـش عقيقه نشود، خودش براى خودش عقيقه كند، حتى اگر در زمان حياتش عقيقه ننمايد، مستحب است بعد از مرگش از طرف او عقيقه شود.(همان ، ص 311، م 9)

حق نامگذارى

يكى از حقوق كودك بر پدر، نامگذارى او به نامهاى پسنديده است ، چنان كه طبق روايتى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:

(حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ اَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ اَدَبَهُ)(31)

حق فرزند بر پدر اين است كه اسم نيكو برايش برگزيند و خوب تربيتش كند.

بـهترين نامها آن است كه در بردارنده معناى عبوديت براى خداوند بزرگ باشد، مانند عبد اللّه ، عـبـد الرحـيم ، عبد الرحمن و ... و بعد از آن اسمهاى پيغمبران و امامان عليهم السلام است و بهترين آنها (محمد) است ، بلكه براى كسى كه چهار فرزند دارد، مكروه است اسم يكى را محمد نگذارد.(ت ، ج 2، ص 310، م 2)

حق شير دادن

يكى ديگر از حقوق كودك ، حق شير دادن است .

مستحب است تغذيه كودك با شير مادرش باشد، زيرا شير مادر از شيرهاى ديگر با بركت تر است . (همان ، ص 312، م 14) چنان كه امير مؤ منان على عليه السلام فرمود:

(ما مِنْ لَبَنٍ رَضَعَ بِهِ الصَّبِىُّ اَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَيْهِ مِنْ لَبَنِ اُمِّهِ)(32)

براى نوزاد هيچ شيرى با بركت تر از شير مادرش نيست .

بـر مـادر واجـب نيست كه فرزندش را شير دهد ـ خواه مجانى باشد يا در برابر مزد ـ حتى اگـر تـغـذيه كودك منحصر به شير مادر باشد، باز شير دادن بطور مجانى بر او واجب نـيـسـت و مـى تـوانـد اجـرت بـگـيرد، و اگر مادر بطور رايگان يا در برابر اجرت ـ به مـقـدارى كـه ديـگـران مـى گيرند يا كمتر از آنها ـ حاضر به شير دادن باشد از ديگران سزاوارتر است .(ت ، ج 2، ص 312 ، م 11 ـ 12)

شـيـرخـوارگـى كـامـل دو سـال (بيست و چهار ماه)  است و مى توان تا سه ماه از اين مدت را كـاهـش داد و در بـيـسـت و يـك مـاهـگى كودك را از شير گرفت ؛ ولى در صورت امكان و عدم ضرورت كمتر از اين مقدار جايز نيست .(همان ، م 15)

حق حضانت

(حـضـانت) به معناى در برگرفتن ، در دامن خود پروراندن ، دايگى و پرستارى كودك اسـت (33) و در ايـنـجا به معناى تربيت و رسيدگى به كارها و نيازهاى كودك و حفظ او را بر عهده گرفتن است .

اسلام حق حضانت را با شرايط زير ميان پدر و مادر تقسيم كرده است :

الف ـ حـضـانـت مـادر؛ اگـر مادر آزاد، مسلمان و عاقل باشد براى حضانت و تربيت پسر تا اتـمـام دو سـال شـيرخوارگى و در مورد دختر تا اتمام سنّ هفت سالگى سزاوارتر است ؛ پـس بـنـابـر احتياط واجب پدر حق ندارد كودك را در اين مدت از مادر بگيرد؛ هر چند او را از شير گرفته باشد. و اگر مادر قبل از اتمام هفت سالگى دختر از شوهر جدا شود، مادامى كه با ديگرى ازدواج نكرده است حق او ثابت است و اگر ازدواج كرد حقش ساقط مى شود.

ب ـ حـضـانـت پـدر؛ پـدر بـراى حـضـانـت پـسـر بـعـد از اتـمـام دو سال شيرخوارگى و در مورد دختر بعد از اتمام سنّ هفت سالگى سزاوارتر است .(ت ، ج 2، ص 312، م 16)

دو نكته

1 ـ بـا رسـيدن كودك به سنّ بلوغ و رشد، حق حضانت پايان مى پذيرد، بنابراين اگر فـرزنـد، بالغ و رشيد