اخلاق سیاسی

ع‍ل‍ی‌ اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ [س‍پ‍اه‌ پ‍اس‍داران‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌]

نسخه متنی -صفحه : 88/ 18
نمايش فراداده

2 ـ حفظ استقلال

آرمـان و عـقيده ، بر اساس اتحاد و يكدلى است و پيروان اسلام با آرمان توحيدى ، جامعه متّحد و منسجمى را تشكيل مى دهند و تولّى ، پشتوانه اين وحدت است ، چنان كه تبرّى ، رادار هشدار دهنده اى است كه هر گونه فعل و انفعال خصمانه را شناسايى و مسلمانان را نسبت به خنثى سازى آن كمك مى كند و بدين سان ، استقلال مادى و معنوى آنان خدشه ناپذير مى گردد.

اهـمـيـّت ايـن بند، زمانى بيشتر نمايان مى شود كه بدانيم مخالفان اسلام همواره ، در ستيز با مسلمانان متّحد بوده و هيچ اختلافى ندارند:

( يـا اَيُّهـَاالَّذيـنَ امـَنـُو لاتـَتَّخـِذُواالْيـَهـُودَ وَالنَّصـارى اَوْلِيـاءَ بـَعـْضـُهـُمْ اَوْلِيـاءُ بـَعـْضـٍ ...) (94)

اى مؤ منان ، يهود و مسيحيان را ولىّ (و دوست و ياور) خود انتخاب نكنيد، آنها اولياى يكديگرند.

ايـن مـوضـوع ،از صـدراسـلام تـازمـان مـعـاصـر،هـمـچـون جـنـگ احـزاب ،جـنـگ بـيـن المـلل اوّل ، انـقـلاب اسـلامـى و ... بـارهـاو بـارهـا تـجـربه شده كه نامسلمانان ، على رغم همه اختلافاتى كه دارند، هنگام رويارويى با اسلام ، اختلافات خويش را فراموش كرده ، يكپارچه بـرضـد مـسلمانان قيام مى كنند و اين خود بهترين انگيزه براى تبرّى مسلمانان از آنها و اتحادو يكپارچگى در ميان خويش است .

3 ـ عشق راستين

عشق به خدا و نفرت از دشمنان او باايمان هر مسلمانى عجين گشته و كوتاهى در ( حب فى اللّه و بـغـض فـى اللّه ) دليـل بـر نـقـص ‍ ايـمـان اوسـت ، چـنـان كـه روزى رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله از اصحاب پرسيد: قويترين دستگيره ايمان چيست ؟ هر كسى پاسخى داد و در نهايت ، خود آن حضرت فرمود:

( اَوْثـَقُ عـُرَى الْايـمـانـِالْحـُبُّ فـِى اللّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللّهِ وَ تَوالى اَوْلِياءَ اللّهِ وَ التَّبَرّى مِنْاَعْداءِاللّهِ) (95)

محكمترين دستگيره ايمان ، دوستى به خاطر خدا و دشمنى به خاطر اوست ، تولّى با دوستان او و تبرّى از دشمنان اوست .

قرآن مجيد نيز مى فرمايد:

( يا اَيُّهَاالَّذينَ امَنُوا لاتَتَوَلَّوْا قَوْما غَضِبَاللّه عَلَيْهِمْ ...) (96)

اى مؤ منان ، گروهى را كه مورد خشم خدا قرار گرفته اند، به دوستى نگيريد.

4 ـ كينه توزى و نابخردى دشمنان

دشـمـنـان اسـلام ، طـيـفـى نـابخرد و كينه توزند كه از جادّه صواب منحرف گشته ، كفر را بر ايمان ترجيح داده اند و به همين دليل نبايد با آنان رابطه دوستانه داشت گرچه خويشاوند مؤ من هم باشند:

( يـا اَيُّهـَااَّلذيـنَ امـَنـُوا لاتـَتَّخـِذُوا ابـاءَكـُمْ وَ اِخـْوانـَكـُمْ اَوْلِيـاءَ اِنـِاسـْتـَحـَبُّواالْكـُفـْرَ عـَلَى الاْيمانِ...) (97)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، پدران و برادران خويش را ـ اگر كفر را بر ايمان ترجيح دادند ـ به دوستى نگيريد. همچنين از روى نابخردى ، دين خدا را به استهزا مى گيرند:

( يـا اَيُّهـَاالَّذيـنَ امـَنـُوا لاتـَتَّخـِذُواالَّذيـنـَاتَّخـَذُوا ديـنـَكُمْ هُزُوا وَ لَعِبا مِنَالَّذينَ اُوتُوالْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفّارَ اَوْلِياءَ...) (98)

اى مـؤ مـنـان ، كـسـانـى را كـه ديـن شـمـا را بـه اسـتـهـزا و بـازى مـى گـيـرنـد، از قـبـيـل آنـهـا كـه پـيـش از شـمـا كـتـاب دريـافـت كـرده انـد (اهل كتاب ) و كافران را به دوستى نگيريد.

چنان كه عداوت و كينه توزى آنان نسبت به مسلمانان محرز است و هيچ خردمندى با دشمن خويش ، دوستى نمى كند:

( اِنَّالْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّا مُبينا) (99)

همانا كافران ، دشمنان آشكار شما هستند.