گسسترده تولّى و تبرّى
اصل تولّى و تبرّى بايد بر سراسر افكار و كردار فردى و اجتماعى مسلمانان سايه افكند و هـر انـديـشـهو عـمـلى را كـه به نحوى با آن ارتباط پيدا مى كند، تحت پوشش گيرد؛ به اين بيان :اصـلى تـرين مساءله اى كه محور تولّى و تبرّى قرار مى گيرد، ( توحيد) و ( شرك ) است و كـمـتـريـن
مـسامحه اى در وابستگى به آن و گسستگى از اين ، روا نيست . اين مطلب با صراحت و تاءكيد هر چه بيشتر در
سوره ( كافرون ) تبيين شده است و قرآن مجيد، حضرت ابراهيم (ع ) و همراهان او را با چنين تفكّرى به عنوان
اسوه هاى برائت و ولايت ، معرفى مى كند:( قـَدْ كـانـَتْ لَكـُمْ اُسـْوَةٌ حـَسـَنـَةٌ فـى اِبْراهيمَ وَالَّذينَ مَعَهُ اِذْقالُوا
لِقَوْمِهِمْ اِنّا بُرَءاؤُا مِنْكُمْ وَ مِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ...) (89)
در ابراهيم و همراهان او براى شما الگوى نيكويى است ؛ چون به مردم (زمان ) خويش گفتند. ما از شما و آنچه
جز خدا مى پرستيد، بيزاريم .از آنجا كه عملكرد انسان تابع عقيده اوست . مسلمان بر اساس عقيده ( توحيدى ) و نامسلمان بر مبناى عقيده
شرك آلود رفتار مى كند و هر يك از كردار ديگرى نيز بيزار است :( وَ اِنْ كـَذَّبـُوكَ فـَقـُلْ لى عـَمـَلى وَ لَكـُمْ عـَمـَلُكـُم اَنـْتـُمْ بـَريـئُونَ
مـِمـّا اَعـْمـَلُ وَ اَنـَا بَرى ءٌ مِمّا تَعْمَلُونَ) (90)
اگـر تـو را تكذيب كردند، بگو: كردار من از خودم و كردار شما از آنِ خودتان ؛ شما از آنچه من به جا مى
آورم ، بيزاريد و من نيز از آنچه شما به جاى مى آوريد، بيزارم .حـسـّاسـيـت ايـن مـوضـوع به اندازه اى است كه مسلمانان حتى در نوع خوراك و پوشاك نيز بايد اصـل
تـولّى و تـبـّرى را رعـايـت كـنـنـد. امـام بـاقـر عـليـه السـلام از پـدرانـش چـنـيـن نقل مى كند:خـداونـد بـه پـيـامـبـرى از پيامبران ، وحى كرد كه به ملتت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشيد و غذاى
دشمنان مرا نخوريد و به شكل آنان درنياييد كه در آن صورت ، شما نيز چون آنها دشمن من خواهيد بود.(91)اهميت و وسعت برائت و ولايت در مسائل خرد و كلان سياسى بيشتر خودنمايى مى كند، زيرا:1 ـ مـسـائل سـيـاسـى از ظـرافت و حساسيت ويژه اى برخورداراست و كمترين مسامحه در آن ، گاه به
زيانهاى جبران ناپذيرى مى انجامد.2 ـ بـسـيـارى از مـسـائل فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و ... به امور سياسى بستگى دارد و عدم رعايت
تولّى و تبرّى در آنها به اين مسائل نيز سرايت مى كند.
اهداف و انگيزه ها
عوامل چندى به شكل انگيزه يا هدف ، تولّى و تبرّى را ضرورت مى بخشد. پيش از بيان برخى از آنها توجه بهاين نكته ضرورى است كه اسلام ، دين ماجراجويى و كينه توزى نيست ، بلكه برعكس ، مروّج راءفت و عطوفت
است و پيامبرش ، رحمت عالميان است و به پيروان خويش دستور زندگى مسالمت آميز مى دهد:( لا يـَنـْهـاكـُمـُاللّهُ عـَنـِالَّذيـنَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فىِالدّينِ وَ لَمْ
يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَيْهِمْ اِنَّاللّهَ
يُحِبُّالْمُقْسِطينَ) (92)
خداوند، شما را از نيكى و عدالت نسبت به كسانى كه به خاطر دين با شما نجنگيدند و شما را از ديارتان
بيرون نراندند، نهى نمى كند، همانا خدا دادگران را دوست دارد.با اين وصف ، تولّى و تبرّى ، جنبه تعصّب نمى تواند داشته باشد و بر اساس منطق و خرد، واقـعـيـتـهـاى
موجود و اهداف و انگيزه هاى زير، ائتلاف و انسجام نيروهاى خودى و پرهيز و دورى گزيدن از بيگانگان ،
امرى حياتى و اجتناب ناپذير است :
1 ـ مرزبندى عقيدتى
اسـلام ، ديـن جـامـع و كـامـلى است كه در رسالت فردى و اجتماعى خويش هيچ نيازى به غير خود نـدارد و بسانِ آب زلال و گوارايى است كه هر چه با او ممزوج شود، از شفافيّت و خالصى آن مـى كـاهـد، از ايـن
رو، ورود هـيچ انديشه غيرالهى را به درون خويش بر نمى تابد و تدبيرى انديشيده تا مسلمانان با حراست
از مرزهاى عقيده ناب خويش ، آن را از اختلاط و التقاط فكرى ـ و نـه تـبادل آرا و اطلاعات ـ مصون دارند
و انديشه ناب الهى اسلام به ناخالصى كفر و شرك ، آلوده نـشـود و ايـن گـوهـر شـبچراغ انسانيت از
دستبرد راهزنان عقيده مصون بماند و گردو غبار الحـاد و عـنـاد، آن را مـكـدّر نـسـازد، چـرا كه همه
تلاش دشمنان اين است كه ميان مسلمانان و اسلام جدايى بيندازند:( اِنْ يـَثـْقـَفـُوكـُمْ يـَكـُونـُوا لَكُمْ اَعْداءً وَ يَبْسُطُوا اِلَيْكُمْ اَيْدِيَهُمْ
وَ اَلْسِنَتَهُمْ بِالْسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْتَكْفُرُونَ) (93)
اگـر آنـان بر شما چيره گردند، دشمن شما خواهند بود و دست وزبان خويش را به بدى كردن نسبت به شما مى
گشايند و دوست دارند شما كافر شويد!