شايعه پراكنـى
ريـشـه شايعه ، ( شياع ) است به معناى انتشار و پراكنده ساختن . (296) در تعريف آن گـفـتـه انـد:(شـايـعـه در تـداول امـروز،خـبـرهـاى بـى اصل است كه در ميان مردم بر سر زبانهاباشد.) (297)
شـايـعـه سـاز، مـمـكـن اسـت اهـداف نـيـكـى را دنـبـال كـنـد و شـايـعات خوبى نيز بسازد، بطور
مـثـال : كـسى به دروغ ، شايع كند كه اگر فردى مسجدى را جارو كند، در قيامت همسايه پيغمبر خـواهـد
بـود و مـنـظـورش هـم ايـن بـاشـد كه مساجد هميشه جارو كرده و تميز باشند، يا ممكن است شـايـعـات
بـد بـسـازد و هـدفـش نـيـز پـليـد و شـيـطـانـى بـاشـد، مثل شايعاتى كه رسانه هاى استكبارى برضدّ
انقلاب اسلامى ، ساز مى كنند.هـر دو نـوع شـايعه بر مبناى دروغ و تزوير بنا شده و از نظر اخلاقى ، زشت و نكوهيده است ، گر چه نوع
دوّم ، بيشتر مورد بحث و نظر است و ما نيز به آن خواهيم پرداخت .
انواع شايعات
شايعه ممكن است :فردى يا اجتماعى باشد.محور آن ، شايعه ساز يا دشمنانش باشند.حيطه كاربرد آن ، اخلاقى ، سياسى ، اقتصادى ، نظامى ، اجتماعى و مانند آن باشد كه مشركان مـكّه براىمقابله با دين مقدس اسلام ، بويژه قرآن ، شايع كردند كه آنچه پيامبر صلّى الله عليه و آله به عنوان
وحى و كلام خدا مطرح مى كند، ساخته و پرداخته دو غلام مسيحى به نامهاى ( يسار) و ( خير) است كه خارجى
هستند و مطالبى را از كتابى كه همراه دارند، به محمّد (ص ) القا مى كنند و او به نام وحى و قرآن ، منتشر
مى سازد!(298)شـيـطان در جنگ احد، به منظور تضعيف روحيه مسلمانان ، شايع كرد كه پيامبر (ص ) كشته شده است .(299)پـس از كشته شدن عثمان ، عبيداللّه پسرعمر ـ خليفه دوم ـ به شام ، نزد معاويه رفت . معاويه ـ بـراى
بـهـره بـردارى از خون عثمان و كسب دستاويزى عليه امام على عليه السلام ـ عبيداللّه را وادار كـرد
تـا بـه مـنـبـر رود و شـايـع كـنـد كـه امـيـرمؤ منان (ع ) در كشتن عثمان نقش داشته است . (300) چنان كه
مزدوران معاويه و عناصر سست ايمان در ميان ياران امام حسن مجتبى (ع ) شـايـع كـردند كه آن حضرت قصد
سازش با معاويه را دارد وبدين ترتيب اسباب فروپاشى انسجام جبهه امام را فراهم ساختند.(301)زمـانـى كـه حـضـرت امـام خـمينى (ره ) در پاريس به سر مى برد و انقلاب اسلامى مى رفت تا آخـريـن
مـقـاومت تفاله هاى رژيم منحوس پهلوى را در هم بشكند، عناصر ضدّانقلاب شايع كردند كه آن حضرت با
بختيار ـ آخرين نخست وزير شاه خائن ـ تفاهم كرده و حتى قرار است بزودى با يكديگر ملاقات كنند!(302)