عــزّت
( عـزّت ) حـالتـى اسـت در انـسـان ، كـه مـانـع مـغـلوب شـدن او در بـرابـر عـوامـل خـوار كـننده مىشود (177) و در معانى ديگرى چون ، غلبه ، صعوبت ، سختى و غـيـرت و حـميت نيز به كار مى رود. (178) به انسان
حكيم و نفوذ ناپذير ( عزيز) مى گـويـنـد (179)كـه تـسليم زورگويى و ياوه سرايى ديگران نمى شود. بنابر
اين ، ملتى عزيز است كه استقلال ، هويت و اصالت فرهنگى خويش را در برابر بيگانگان حفظ كند و اجازه
ندهد كه ديگران در عزم و اراده اش خلل ايجاد كنند يا در ايمان و اعتقادش ، رسوخ نمايند.
اصالت عزت
( عـزيز) از اسماى حسناى الهى است و خداوند قرآن مجيد را نيز با وصف ( كتابٌ عزيزٌ) ستوده اسـت . (180) درفـرهنگ اسلام ، ( عزت ) با ( توحيد) همسان و همزاد است و عزت منهاى توحيد، چيزى جز ذلّت و خوارى نخواهد
بود، چنان كه فرمود:( فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَميعا) (181)
بطور قطع ، همه عزت از آن خداست .بنابر اين ، عزت جز در درگاه خدا يافت نمى شود، گرچه آن عزيز يگانه از بخشش عزت به كسانى كه با او در
ارتباطند، دريغ نمى ورزد، از اين رو فرمود:( مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَميعا) (182)
هركس ، عزت مى خواهد، همه عزت از آن خداست .بـا ايـنـكـه جـمـله ( هـمـه عـزت از آن خداست ) در دو آيه تكرار شده ، ولى در آيه نخست درصدد انـحـصار
عزت براى خداست و در آيه دوم در مقام عرضه آن به عزتخواهان است و بدون ترديد چـنـيـن تـقـاضـايـى جـز
از سـوى مـؤ مـنـان صورت نخواهد گرفت ، چرا كه كافران خدا را نمى شـنـاسـنـد تا از او كسب عزت كنند و
مشركان نيز چنين درخواستى را نزد خدايان دروغين مطرح مى كـنـنـد، از ايـن رو تنها مؤ منانند كه به
منبع عزت راه مى يابند و از او كسب عزت مى كنند، بدين خاطر در آيه ديگر فرمود:( ... وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ) (183)
عزت از آن خدا و پيامبرش و مؤ منان است .نـتيجه اينكه مؤ من با داشتن شناسنامه اسلامى وهويت الهى ، خواه ناخواه در مسير كسب عزت قرار دارد و
از اصـل عـزت بـرخـوردار اسـت و بايد با افزايش ايمان خود، عزتش را نيز افزون كند، زيـرا هـرچـه
ايمان بيشتر باشد، قرب به سوى خدا افزونتر است و در نتيجه فاصله با منبع عزت كمتر خواهد بود.