سيره بزرگان
روش رهـبران معصوم و بزرگان دين از صدر اسلام تا كنون بر تعظيم شعائر استوار بوده و سلف صالح هموارهبر اين مهم پاى فشرده اند، به عنوان نمونه :
1 ـ پـيـامـبـر اكـرم صـلّى اللّه عـليـه وآله در جـريـان هـجـرت و پـيـش از تـشـكـيـل حـكومت
اسلامى ، با رهايى از محيط كفر زده مكّه و يافتن اوّلين فرصت ، به اقامه نماز پرشكوه و دشمن شكن جمعه
مبادرت ورزيد.(152)2 ـ در سـال نـهـم هـجـرى ، سـوره بـرائت (تـوبـه ) نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله امير مؤ
منان صلوات الله عليه را ماءمور كرد كه به مـكـّه برود و در آيين با عظمت حجّ، آيات نخست آن سوره را ـ
كه اعلان برائت از مشركان است ـ با آداب خاصّى قرائت كند و در عمل كنگره بزرگ سياسى ـ عبادى حجّ را به
همايش عظيم ( برائت از مشركان ) تبديل كند و بر محتوا و شكوه حج بيفزايد.(153)3 ـ پـيـشـوايـان مـعـصـوم بـگـونه اى وصف ناپذير به شعار بزرگ اسلامى ـ نماز ـ اهتمام مى ورزيـدند و
آن را بر هر كارى مقدّم مى داشتند؛ رسول اكرم (ص ) مى فرمود: ( نماز نور چشم من است .) (154)
امام على (ع ) آنگاه كه وقت نماز مى رسيد، مضطرب مى شد و رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و مى فرمود:هنگام امانت الهى رسيده ، همان كه آسمانها و زمين از پذيرفتنش سرباز زدند.(155)4 ـ حـضـرت سـيـدالشـهـدا عليه السلام يكى از دلايل خروج خود از مكّه به سوى كربلا را چنين بـيـان
داشـتـه كـه قـصـد نـدارد بـا كـشـتـه شـدنـش در مـكـّه ، حـرمـت حرم خدا و مشاعر حجّ شكسته شود.(156)5 ـ بـنـيانگذار جمهورى اسلامى و رهبر فقيد انقلاب نيز در سيره و سخن خويش و به مناسبتهاى گـونـاگـون
، از جـمـله در ايـّام حـج ، بـر تـعـظـيـم شـعائر الهى تاءكيد مى ورزيد، از جمله در وصيتنامه سياسى
ـ الهى خود پيرامون نماز جمعه و بزرگداشت عاشورا چنين آورده است :بـا كـمـال جـدّ و عـجز از ملتهاى مسلمان مى خواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسى ، اجتماعى ،
اقـتـصـادى ، نـظـامـىِ ايـن بـزرگ راهـنـمـايـان عـالم بـشـريـت بـطـور شـايـسـتـه و بـه جـان و
دل و جـان فـشـانـى و نـثـار عـزيزان پيروى كنند... از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر
سـيـاسـى نـمـاز است هرگز غفلت نكنند كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى بر جـمـهـورى
اسـلامـى ايـران اسـت و از آن جـمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بويژه سيّد مظلومان و سـرور
شـهـيدان حضرت ابى عبدالله الحسين ـ صلوات وافر الهى و انبيا و ملائكة الله و صلحا بر روح بزرگ حماسى
او باد ـ هيچ گاه غفلت نكنند... .(157)6 ـ رهـبـر عـزيـز و مـعظم انقلاب ، حضرت آية الله العظمى خامنه اى نيز با كردار و گفتار امام گونه
خود همواره بر تعظيم شعائر روح بخش اسلام اصرار ورزيده كه اميدواريم با تاءسّى به بزرگان معصوم و
جانشينان شايسته آنان ، ما نيز در راه پرصلابت ايشان گام برداريم .
آزادگـى و اسـتـقـلال فكرى
عـقل ، انديشه و تصميم گيرى از ويژگيهاى انسان است كه او را از ساير موجودات ، متمايز مى سـازد.حـرّيـت ، آزادى ، آزادانـديـشـى ، اسـتـقـلال و واژگـانـى از ايـن قـبـيـل ، در قـامـوس زنـدگىآدمى ، جايگاهى ويژه دارد و مى توان گفت : انسانيت او فرايند چنين فـضـيـلتهايى است ؛ آن كه تن به
بردگى مى سپارد، زندگى را بر خويش ، تلخ كرده و آن كه قدرت انديشيدن را ناديده مى گيرد، بر انسانيتش
خط بطلان كشيده است .
اصالت آزادى و آزادگى
انـسـان مـاهـيـتى دوگانه دارد؛ نيمى خاكى و نيمى افلاكى ، نخست را ( جسم ) گوييم كه بايد ( آزادى )داشـتـه بـاشـد و ديـگـرى ( روح ) اسـت كـه بـايد از ( آزادگى ) برخوردار باشد وگـرنـه ، بـرده ، بـى
اراده ، سـفـله و بـى ارزش اسـت . ايـن دو خـصـلت ، لازم و ملزوم يكديگر نيستند، ممكن است تن ، برده
باشد و روح آزاده يا تن ، آزاد باشد و روح فاقد آزادگى .از ديـدگـاه اسـلام ، آزادى و آزادگـى ، هـمـزاد يـكـديـگـرنـد و انـسـان در اصل هم آزاد است و هم
آزاده و اين ، ستم خود يا ديگران است كه او را به بردگى و بى ارادگى سوق مى دهد و تن يا فكرش را به
زنجير مى كشد. سرور آزاد مردان ، امير مؤ منان عليه السلام ، در اين باره دو سخن نغز دارد:( اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ ادَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لا اَمَةً وَ اِنَّ النّاسَ كُلُّهُمْ
اَحْرارٌ) (158)
اى مردم از حضرت آدم ، مرد يا زنِ برده متولد نشده است و همه مردم ، آزادند.( لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ فَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً) (159)
بنده ديگرى نباش كه خدا تو را آزاد آفريده است .