تعظيم شعائر اسلامى
شـعـائر جـمع ( شعيره ) است و شعيره ، داغ و علامتى است كه بر گوسفند و گاو قربانى مى نـهـنـد تا براىچنين كارى اختصاص يابد، همچنين جمع شعار است و ( شِعار) هم به معناى رمز عـمـليـات جـنـگـى و
لبـاسـى كـه به بدن چسبيده است آمده (131) و به همين مناسبت به خـويـشـان و يـاران بـسـيـار صـميمى ،
شِعار گفته مى شود، چنان كه حضرت على عليه السلام فرموده است : ( ما، شِعار و اصحاب پيامبريم .) (132)
( شعائر الهى ) نشانه هايى است كه خدا براى اطاعت خويش نصب كرده است .(133)و هـر چـيـزى كـه بـه نـحـوى نـشـانـگـر عـبـادت ، نـمـاز، دعـا و مـانـند آن باشد از شعائر است .(134) همان گونه كه همه مناسك حج از شعائر الهى است . (135) و اذان و نداى نماز (جمعه ) از شعائر اسلام است و
بى اعتنايى به آن حرام است .(136)بـا تـوجـه بـه سـخـنـان يـاد شده ، مى توان نتيجه گرفت كه محترم شمردن هر چيزى كه به نـحـوى ، جـنبه
دينى دارد و بزرگداشت آن ، احترام به دين ، محسوب مى شود، در محدوده شعائر اسـلامـى قـرار مـى گيرد و
( صفا و مروه ) ، ( قربانى ) و ... كه در قرآن مجيد، شعائر ناميده شـده ، از قـبـيـل ذكـر مـصـداق اسـت
چـنـان كـه شـهـيـد ثـانـى (ره ) احـتـرام بـه مـؤ مـن را مشمول تعظيم شعائر الهى دانسته است .(137)برخى از شعائر اسلامى عبارت است از:1 ـ امـاكنى چون ؛ مكه ، مسجدالحرام ، مسجدالنبى (ص )، بيت المقدس ، مسجد كوفه ، مشعرالحرام ، منا،
عتبات مقدّسه ، مساجد و ... .2 ـ عبادات اسلامى ، همچون ؛ نماز، روزه ، حجّ، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر و مانند آن .3 ـ قرآن مجيد، سخنان معصومين (ع )، اذان و اقامه ، نامهاى مقدّس خدا و معصومين .4 ـ ايـّام الله چـون : عـيـد قـربان ، فطر و غدير، ماههاى حرام ، عاشورا و تاسوعا، ماه رمضان ، روزهاى
ميلاد و ارتحال بزرگان دين ، روزهاى سرنوشت سازى چون 22 بهمن ، 12 فروردين ، 14 و 15خرداد، 17شهريور و ... .
تعظيم شعائر يا تقواى دل
قرآن مجيد، تعظيم شعائر الهى را تقواى دل شمرده و فرموده است :( ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَاللّهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) (138) چنين است و هر كس شعائر خدا را بزرگ دارد، اين كار از تقواى دلهاست .علّامه طباطبايى در بيان اين آيه مى نويسد:تـعـظـيـم شـعـائر الهـى از تـقـوا نـشـاءت مـى گـيـرد ... و اضـافـه تـقـوا بـه دل بر اين مطلباشاره دارد كه حقيقت تقوا ـ كه عبارت است از پرهيز و دورى از خشم خدا و اجتناب از مـحـرمـات او ـ
امـرى مـعـنـوى اسـت كـه بـه دل و جـان مـربـوط مـى شـود، نـه بـه ظـاهـر اعمال يا عناوينى كه از
آنها انتزاع مى شود.(139)تـقـوا اگـر در دل نـنـشـيـنـد و آن را تـهـذيـب نـكـنـد، چـه بـسـا انـسـان ، اعـمـال ظـاهرى و بى
روح را مدّتى بر اساس عادت يا حفظ ظاهر انجام دهد، ولى در پرتگاههاى مـخـتـلف در دام شـيـطـان
بـيـفـتد، دست به تبهكارى بزند و برخلاف مرام مسلمانى گام بردارد. خداوند به حضرت داوود (ع ) چنين وحى
كرد:چـه بسا نمازگزارى در نماز خويش ، ركوع طولانى به جاى آورد و در آن بسيار بگريد، ولى نـزد من پشيزى
نيرزد؛ زيرا وقتى به دل او مى نگرم ، چنانش مى يابم كه اگر نماز را پايان بـرد و زنـى بـيگانه خود را
به او عرضه كند، به او پاسخ مثبت دهد و اگر مؤ منى با او داد و ستد كند به او خيانت كند.(140)مـى تـوان از آيـه يـاد شـده چـنـيـن بـرداشـت كـرد كـه آوردن ( تـقـواى دل ) پس از ( تعظيم شعائر)
الهام بخش اين معناست كه مؤ منان بايد در تعظيم شعائر اسلامى :1 ـ نيّت خالص داشته باشند و در بزرگداشت شعائر، رضاى الهى را در نظر بگيرند.2 ـ تنها به تعظيم صرف بسنده نكنند و به اصطلاح ، ( شعار) شان همراه ( شعور) باشد و فـريـادشـان بـا
عـمـل تـواءم گـردد، پـيـام هـر شـعـارى را بـه نـيـكـى دريابند و به نيكويى عـمل كنند؛ اگر شعار
توحيد سر مى دهند، خود موحّد واقعى باشند، اگر از نماز جمعه و جماعت دم مـى زنـند، خود شركت جويند،
اگر خواهان حج ابراهيمى هستند، برائت از مشركان را صلا بدهند، اگـر بـه اتـحاد معتقدند، از تفرقه
بپرهيزند و ... چنين نباشند كه مردم زمان حضرت على عليه السلام بودند كه به آنان فرمود:اى مردمى كه تنهايتان در كنارِ هم و خواسته ها و اهدافتان پراكنده است ! سخنانتان از صلابت ، صـخره
هاى سخت را خُرد مى كند، ولى كردارتان بر آزمندى دشمنانتان مى افزايد، در مجالس و محافل مى گوييد
(دشمن را) چنين و چنان مى كنيم ، ولى هنگام نبرد، دست از پا درازتر، فرار را بـرقـرار تـرجـيـح مـى
دهـيـد، ايـده آن كـسـى كـه شـمـا را بـه يارى خود خواند، سامان نيافت و دل كسى كه خود را براى شما به
زحمت افكند، آرامش نديد ... .(141)حضرت امام خمينى قدس سره درباره اين ويژگى ملت سلحشور ايران مى فرمايد:... بـه لطـف خـداونـد بـزرگ ، مـلت مـا تـوانسته است در اكثر زمينه هايى كه شعار داده است به
مـوفـقـيـت نـائل شـود؛ مـا شـعـار سـرنـگـونـى رژيـم شـاه را در عـمـل نـظـاره كـرده ايـم ، مـا
شـعـار آزادى و اسـتـقـلال را بـه عـمـل خـود زيـنـت بـخـشـيـده ايـم ، مـا شـعـار مـرگ بـر
آمـريـكـا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانمان در تسخير لانه فساد و جاسوسى امريكا تماشا
كرده ايم ، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زده ايم .(142)