انظلام و استرحام - اخلاق سیاسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق سیاسی - نسخه متنی

ع‍ل‍ی‌ اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ [س‍پ‍اه‌ پ‍اس‍داران‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انظلام و استرحام

مـفـهـوم ( انـظـلام ) سـتـم پـذيرى ، سخن زور شنيدن و زير بار ناحق رفتن است و ( استرحام ) درخـواسـت
تـرحـّم ، گـردن كـج كـردن پـيـش ‍ ديـگـران ، التـماس كردن و چشم به كمك و عطاى ديگران دوختن است .

ايـن دو خـصـلت نـاروا از زشـت تـريـن اصـول منفى در فرهنگ اسلامى است و با عبوديت خدا، روح
آزادمنشى مؤ من ، تقوا، عزت و كرامت و مناعت طبع انسانى ناسازگار است . انسان وقتى در صراط
مـسـتـقـيم ايمان قرار بگيرد، ارزشى بس والا مى يابد، بگونه اى كه بسيارى از آفريدگان ، همسنگ او
نخواهند بود؛ از اين رو، بايد همواره سوداى با پروردگار را در سر بپروراند و هيچ گـاه در بـرابـر غير


خدا سر خم نكند. نقل شده كه حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره چنين سروده است :




  • اُثا مِنُ بِالنَّفْسِالنَّفيسَةِ رَبَّها
    بِها يُشْتَرَى الْجَنّاتُ اِنْ اَنَا بِعْتُها
    اِذا ذَهَبَتْ نَفْسى بِدُنْيا اَصَبْتُها
    فَقَدْ ذَهَبَتْ نَفْسى وَ قَدْ ذَهَبَالَّثمَنُ (408)



  • فَلَيْسَ لَها فِى الْخَلْقِ كُلِّهِمْ ثَمَنُ
    بِشَىْءٍ سِواها اِنَّ ذلِكُمْ غَبَنُ
    فَقَدْ ذَهَبَتْ نَفْسى وَ قَدْ ذَهَبَالَّثمَنُ (408)
    فَقَدْ ذَهَبَتْ نَفْسى وَ قَدْ ذَهَبَالَّثمَنُ (408)



نـفـس نـفيس خويش را با پروردگارش ارزشگذارى مى كنم ؛ چرا كه در همه آفريدگان بهايى برايش يافت نمى
شود.

با نفس مى توان بهشت را خريد، اگر من آن را به غير بهشت بفروشم ، اين زيانى آشكار است .

كف داده ام ، هم بهاى آن را.

در مكتب وحى

اسلام براى رهايى انسان از نكبت ستم پذيرى و ترحّم طلبى :

بـه او شخصيتى بى نظير بخشيده و به وى تفهيم كرده كه جايگاه والاى خويش را در آفرينش دريابد.

با رهنمودهاى متقن و رسا، آدمى را از سقوط در وادى پستى و دون همتّى برحذر داشته است .

رهبران معصوم نيز در زمينه عملى كردن برنامه خطير عزت و كرامت بخشى به انسان و دور نگه داشتن او از
آلودگى به استرحام و انظلام ، اقدام كرده اند.

اينك به تبيين سه محور ياد شده مى پردازيم .

الف ـ شخصيت پرورى

در ديـدگـاه اسـلام ، انـسـان از استعدادهاى ارزنده اى برخوردار است كه اگر آنها را از قوّه به فعل
رساند، جايگاه واقعى خويش را در نظام هستى به دست مى آورد و بر بسيارى از آفريده ها بـرتـرى مى يابد و
نماينده خدا در زمين مى شود، آن گاه در بستر تكاملى خود، آهنگ پرواز به عـالم مـلكـوت مـى كـنـد و
قـرب الهـى را مـى طـلبـد و هـمـواره تـلاش مـى كـنـد تا به انديشه و عمل خويش ، رنگ خدايى بزند و
طبيعى است كه با چنين آرمان والايى :

1 ـ اسير و زبون قدرتهاى زر و زور و تزوير نمى شود و آنچه براى او اهميت دارد، سلوك در راه رسـيـدن بـه
معشوق و اجراى فرامين اوست و مى يابد كه هيچ كس جز خدا و اولياى الهى ، حق فرمانروايى بر انسان را
ندارد؛ چرا كه قرآن فرموده است :

( اَطيعُوااللّهَ وَ اَطيعُواالرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْكُمْ) (409)

از خدا اطاعت كنيد فرمان پيامبر و اولوالامر را اجرا كنيد.

از اين رو، مؤ من ، تنها به قانون خدا گردن مى نهد و هيچ قانون و دستور ديگرى را به رسميت نمى شناسد و
زير بار آن نمى رود.

2 ـ انـسـان بـا انديشه توحيدى در مى يابد كه خرد و كلان هستى در اختيار خداست ؛ هر چه و هر كـه را
بخواهد موجود يا نابود مى كند، به هر كس بخواهد مى بخشد و از هر كس كه بخواهد مى سـتـانـد، هـر كـس را
بـخـواهـد عـزت مـى بـخـشـد و هـر كـه را اراده كـنـد، بـر خـاك مـذلّت مـى نـشـانـد. (410) بـنابراين
، معنا ندارد كه انسان موحّد پيش غير خدا گردن كج كند، دست نياز ببرد يا چيزى بطلبد يا زور بشنود و دم
بر نياورد.

3 ـ قـرآن مـجـيـد بـطـور مكرّر بر اين نكته ظريف تاءكيد كرده كه خداوند با خدايى خويش ـ كه خالق و
مالك همه آفريده هاست ـ به اندازه سر سوزنى به كسى ظلم نمى كند:

( ...قُلْ مَتاعُالدُّنْيا قَليلٌ وَالْاخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِاتَّقى وَلا تُظْلَمُونَ فَتيلا) (411)

بـگـو كـالاى دنـيـا انـدك و سـراى آخـرت بـراى كسى كه تقوا پيشه كند، بهتر است و شما به اندازه رشته
اى (كه در شكاف هسته خرماست ) ستم نمى بينيد!

حـال كـه خـدا چنين است ، جز او چه حقى دارد كه بر بندگان او ستم روا دارد و يا آنان را خوار و برده خود
سازد؟

/ 88