ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام

تالیف: سید قطب؛ ترجمه سید علی خامنه ای، سید هادی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 292/ 160
نمايش فراداده

نظام سوسياليسم

انحراف وقتى به نهايت درجه رسيد كه سيستم هاى اجتماعى جديدى كه در حقيقت عكس العمل طغيان نظام فردى سرمايه دارى بود با نامها و شكلهاى گوناگون در شرق و غرب اروپا پديد آمد .

اين افراط تازه ئى بود كه واكنش افراط قبلى به حساب مى آمد و درد جديدى بود كهمى خواست درمان درد قديم باشد و خلاصه از سوى ديگر پتك كوبنده ئى بر سر خصائص انسان بود كه ادعا مى كرد در صدد نجات صفات ويژه ء بشر از دست ويرانگر پيشين است اين سيستم هاى اجتماعى جديد همه در اين قسمت متفقند كه بايد ثروت هاى عمومى وابزار توليد را تحت اختيار گرفت نازيسم مدعى است كه تحت اختيار ملت و ماركسيسم مى گويد تحت اختيار يكى از طبقات ملت ..

ولى هيچكس تاكنون نتوانسته است بفهمد كه مسأله ء در اختيار همه يا بعضى از طبقات ملت قرار دادن منابع ثروت و ابزار توليد از چه راهى عملى و قابل پياده كردن است .

در اينباره كاريوهنت ضمن بحثى زير عنوان : ( كمونيسم نظرى و عملى مى گويد : كمونيسم لااقل بر طبق نظريه ء كلاسيك مى خواهد جامعه ئى بدون طبقه بوجود آورد جامعه ئى كه در آن همه ء وسائل توليد و توزيع و داد و ستد ملك توده ء مردم باشد و دولت كه ناگزير ابزارى براى زور و جبر و تجاوز است در كار نباشد .

با اين حال در فاصله ء ميان انقلابى كه نظام سرمايه دارى را ريشه كن مى كند و تشكيل چنين اجتماع ايده آل فترتى وجود خواهد داشت كه بنام ديكتاتورى طبقه ء رنجبر( پرولتاريا ناميده ميشود و اين همان مرحله ئى است كه هم اكنون شوروى خود را در حال عبور از آن مى داند ...

مهم اينستكه توجه داشته باشيم شوروى سوسياليست ناميده مى شود نه كمونيست و جمهورى هائى كه اتحاد شوروى را