ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام

اضمحلال نزديك مى شوند و زودتر بسوى وحشيت و بربريت پيش مى روند هر چند خود آناناز اين واقعيت بى خبرند .

و اين بدانجهت است كه در برابر محيط خصمانه ئى كه علم براى آنان ايجاد كرده بى دفاع ميباشند .

حقيقت آنستكه تمدن كنونى ما همچونتمدنهاى گذشته بر اثر موجباتى كه هنوز بدرستى روشن نيست شرائط خاصى براى زندگى بوجود آورده كه ادامه ء زندگى را در آن ممتنع مى سازد ..

اينهمه اضطراب و نگرانى كه انسانهاى شهرنشين را بستوه آورده مولود سيستم هاى غلط و باطل سياسى اقتصادى و اجتماعى آنان است ..

ما بدون ترديد قربانيان عقب افتادگى علوم زيستى از علوم مادى هستيم .

درمان منحصر اين بلاى همه گير عبارتست از : شناخت هر چه عميقتر انسان ..

تنها بوسيله ء اين شناخت است كه مى توانيم اثرات مكانيكى ئى را كه شرايط زندگى نوين بر روى جسم و جان ما مى گذارد درك كنيم ..

و سپس بياموزيم كه چگونه خود را با اين محيط تطبيق دهيم و با توجه باينكه وقوع تحول و انقلابى در محيط قطعىو ضرورى است چگونه محيط را بنفع خود تغيير دهيم ..

و چنانچه همين علم بتواند بر طبيعت واقعى ما امكانات ما و راه و روش تحقيق اين امكانات پرتوى افكند خواهد توانست ما را در روشن ساختن علل ناتوانيهاى فيزيولوژيكى و امراض اخلاقى و عقلى يارى كند ..

ما بجز اين علم وسيله ئى ديگر نداريم تا قوانين خشن و سخت فعاليتهاى بدنى و روانى خود را بشناسيم