ادعانامه ای علیه تمدن غرب و دورنمائی از رسالت اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بفرض كه يكى از اين كارها ممكن باشد ولى بنظر بشرى محدود ما كه حقيقت خوبى و بدى اشياء و سرانجام
كارها را تميز نمى دهد اين كار به مصلحت بشر نيست ..و بنابراين در حدود درك و دريافت بشرى نمى توان
حكم اعدام اين تمدن را بر اثر خيانتى كه به عنصر انسانى روا داشته
صادر نمود بنابراين پس راه نجات
چيست ؟ دكتر آلكسيس كارل
راه نجات را اينگونه بيان مى كند : پيشبرد علوم انسانى تا آنجا كه بتوان
انسان را از نو ساخت اينك به متن گفتار او گوش فرا دهيم : انسان بايستى مقياس هر چيز قرار گرفته
باشد
ولى واقعيت عكس آنست ..عملا او در دنيائى كه خود پديد آورده بيگانه و غريب بنظر مى رسد .او
نتوانسته دنيائى در خور خويشتن خويش بسازد زيرا از شناخت طبيعت خود عملا بى بهره است .بنابراين سبقت
و تقدم دهشت آور علوم مادى بر علوم حياتى و زيستى را بايد يكى ازحوادث ناگوار تاريخ بشريت دانست ...محيطى كه ساخته و پرداخته ء فكر ما و اختراعات ماست با شكل و ساختمان ما كاملا بى تناسب است ..ما
بدبخت و تيره روزيم زيرا از لحاظ فكرى و اخلاقى تحليل مى رويم .اجتماعات و ملتهائى كه تمدن صنعتى در
آنها به اوج كمال رسيده
اگر بدقت بنگريم
بيشتر به انحطاط و