گمراه مي کند و هدايت نمي نمايد پيروي مي نمايي؟ (1) مولانا در ادامه با ذكر چند نمونه نشان مي دهد كه چگونه عقل ما را به متابعت از امري فرمان مي دهد كه منافعش براي ما نسبت به آنچه كه پدرانمان داشته اند، بيشتر است. او اضافه مي کند كه حتي سگ شكاري سلطان مانند پدرش ديگر به دنبال زباله نيست:حال كه عقل حيوان به آنچه آن را از ميراث پدر و مادرش برتر يافته چنگ مي زند، خطاست كه انسان، يعني موجودي كه با عقل و قدرت تشخيص بر همه موجودات برتري يافته است از حيوان كم تر باشد. پناه بر خدا! بله مي تواند بگويد كه پروردگار عيسي(ع) عيسي را گرامي داشته و مقرب نموده است؛ پس هر كه به او خدمت كند، به پروردگار خدمت كرده و هر كه از او پيروي كند، از پروردگار پيروي كرده است؛ پس هر گاه خداوند پيامبري برتر از عيسي را مبعوث كند و به دست او معجزاتي (اموري) را كه عيسي داشت، با امور ديگري زائد بر آن آشكار كند، واجب است كه به خاطر خدا از آن پيامبر اطاعت شود، نه به خاطر خودش و ...(2) مولوي به هيچ وجه معتقد به کثرت گرايي ديني فروکاهشي، آن گونه كه هيك او را معرفي كرده، نبود. صوفي ها تفاوت بين اديان الهي را، در مقايسه با تفاوت بين ظاهر و باطن دين مطرح كرده اند. از نظر آنها تفاوت بين اديان، تفاوتي ظاهري است. همه اديان الهي داراي باطني يكسان هستند. اكثر صوفي ها شريعت اسلام را تصديق مي کنند و شعارشان چنين است: هيچ طريقتي بدون رعايت شريعت مجاز نيست. يعني فقط از راه ظاهر دين به باطن آن مي توان دست يافت و آن راه ظاهري در اين عصر ظاهر اسلام است.
همچنان كه كار بي مغز بر نمي آيد، بي پوست نيز بر نمي آيد چنان كه دانه
1 - جلال الدين محمد، مولوي، فيه ما فيه، تصحيحات و حواشي: بديع الزمان فروزانفر، چاپ پنجم، تهران امبيركبير، 1362، ص 125 .
2 - همان، ص
19 .