مى گوييم خود طبيعت نمى تواند زاينده اين حركت و به وجود آورنده اين همه تغيير و دگرگونى باشد؛ زيرا هر پديده مادى به تنهايى بايستى حركتش را از جاى ديگر گرفته باشد، اگر آن ديگرى هم پديده اى مادى است به همين ترتيب ، آن نيز حركتش را از جاى ديگر گرفته و اين سير تا بى نهايت ادامه دارد. بنابراين بايد سررشته اين سلسله را در خارج از طبيعت جستجو كرد و مجموعه اين پديده ها كه جهان طبيعت را تشكيل مى هند، نيازمند محركى بيرون از خود هستند و حركت آفرينِ اصلى ، موجودى غيرمتحرك و نامتغير است و نيازى به محرك ندارد.
جهان ، مجموعه اى از پديده هاست ، انسان در رابطه با پديده ها از علت آن سؤ ال مى كند و بدين گونه از پيدايش جهان به پديد آورنده آن پى مى برد؛ آفريننده اى كه ويژگيهاى پديده در او راه ندارد.
جهان يكپارچه حركت است و هر حركت و پويشى انرژى و نيرو مى خواهد، اين مطلب مورد پذيرش همه است .
اختلاف در اينجاست كه محرك هستى در خود جهان مادى است يا بايد آن را در خارج از جهان ماده جستجو كرد؟ درست است كه حركت هر يك از پديده ها به دنبال محركى در خود اين جهان است ، ولى حركت مجموع عالم ، محركى مى خواهد كه از خارج بدان حركت و توان دهد.
1 پديده چيست و نشانه آن كدام است ؟ 2 چرا ماده نمى تواند بى نياز از علت باشد؟ 3 چرا پرسش از علت در مورد خداوند معنا ندارد؟ 4 آيا حركت بدون محرك ، امكان پذير است ؟ 5 چرا جهان مادى نمى تواند عامل حركت خودش باشد؟
دانستيم كه جهان مجموعه اى از پديده هاى گوناگون است كه مبداء و سرچشمه اى داناو توانا آن را بوجود آورده است ، آفريدگارى كه از ويژگيهاى پديده پيراسته است .
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه آيا انسان درباره مبداء همين اندازه مى تواند پيش برود كه از اصل هستى او آگاه گردد و بداند كه جهان ، صانع و آفريدگارى دارد يا مى تواند از اين مرحله نيز فراتر رود و از آفريدگار جهان شناخت روشنترى به دست آورد؟
در بسيارى از مكتبها و اديان ، اعتقاد به وجود آفريدگار جهان و بى همتايى او وجوددارد. ولى اغلب اين انديشه در ميان آنها با تار و پود شرك آلوده شده و ارزش والاى خود را از دست داده است . در اديان تحريف شده اعتقاد به يگانگى آفريدگار نخستين ، با شرك در عبادت و ستايش خدايان ديگر و نيز استعانت از آنها ناسازگار نيست .
جهان بينى اسلام به عنوان كاملترين جهان بينى الهى ، در اين مورد اصل (توحيد) را عنوان مى كند. توحيد يعنى يگانه دانستن خداوند و آفريدگار جهان از هر جهت ؛ از نظر خلق و آفرينش ، كارگردانى جهان ، عبادت و پرستش .
توحيد و يگانگى خداوند از سه جنبه بايد مورد دقت و توجه قرار گيرد: نخست اين كه خداوند يگانه است ، بدين معنا كه همتا وهمانندى ندارد. جنبه دوم توحيد اين است كه خداوند در وجودش تركيب راه ندارد و از اجزاى گوناگون تركيب نيافته است .
جنبه سوم توحيد، يگانگى خداوند در كارگردانى امور جهان است . در ادامه درس به شرحِ اين سه جنبه مى پردازيم .
براى پى بردن به يكتايى و يگانگى خداوند همين قدر كافى است كه او را درست بشناسيم و از كلمه (خدا) معناى صحيحى در ذهن داشته باشيم . اگر از اين كلمه همان معناى واقعى و راستين