اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 126
نمايش فراداده

وَيا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى اللَّهِ؛(31)

و اى قوم من، بر اين رسالت از شما مالى درخواست نمى‏كنم. مزد من جز بر عهده خدا نيست.

وَما أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى‏ رَبِّ العالَمِينَ؛(32)

و بر اين رسالت اجرى از شما طلب نمى‏كنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.

شكى نيست كه اين سخن، كه يكى از اصول كلى دعوت انبيا و مبلّغان است، در صافى‏شدن مسير دعوت از شايبه‏هاى مادى تأثير بسزايى دارد، و از سويى طمع‏ورزان را از نفود به قلمرو دعوت الهى باز مى‏دارد. وقتى گفتار پيامبر در كنار كردار و سلوك او بيانگر مزد نخواستن او در ازاى تبليغ دين بود، انديشه‏هاى خالى از غرض و دل‏هاى عارى از مرض، به پذيرش آن دل خوش مى‏دارند و معاندان حربه‏اى كارا را ازدست مى‏دهند.

جالب آن كه حضرت نوح، علاوه بر اين، اعلام مى‏كند كه در مسير دعوت الهى حاضر به هيچ سودايى نيست، و پاسخى كوبنده به اشراف پر توقّع قومش مى‏دهد كه مى‏گويند، به اين شرط به تو مى‏گرويم كه مؤمنان ضعيف و تهيدست را از گرد خود برانى:

وَما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَلكِنِّى أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ.(33)

ب) ترغيب و تشويق

از جلوه‏هاى مهم نصح و خيرخواهى، ترغيب انسان‏ها با روش‏هاى گوناگون است كه در تبليغ نوح مشهود است. هرچند دعوت نوح به‏سان بسيارى از مبلّغان الهى ديگر با انذار شروع مى‏شود، عنصر تشويق و بيان بشارت نيز در آن بسيار ديده مى‏شود، به‏ويژه آن كه انذار نه به مفهوم ترساندن (تخويف) بلكه به معناى هشدار دادن و آگاهانيدن و پرهيز دادن از خطر است و با ترغيب و تبشير منافاتى ندارد؛ گاهى اين تشويق با بيان نتايج اخروى ايمان و عمل صالح همراه بوده است، مانند:

أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ * يَغْفِرلَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمّىً؛(34)

كه خدا را بپرستيد و از او پروا داريد، و مرا فرمان بريد. تا برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و اجل شما را تا وقتى معين به تأخير اندازد.