اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 145
نمايش فراداده

هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگار من همان كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند.

گفت: من هم زنده مى‏كنم و هم مى‏ميرانم.

ابراهيم گفت: خداى من خورشيد را از خاور بر مى‏آورد، تو آن را از باختر برآور.

و چه كسى به شجاعت و رشادت در اظهار توحيد از ابراهيم شايسته‏تر، در حالى كه او بااعلام و اصرار بر توحيد، خود را به ايمن ترين پشتوانه متكى ساخته و به مقام خلّت رسانده‏است، چنان كه دربرابرشان بى پروا مى‏گويد: وَ لا أخافُ ما تُشْرِكونَ بِه‏(16) و آن‏گاه استدلال مى‏كند كه:

وَكَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَلا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَىُّ الفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(17)

و چگونه از آنچه شريك مى‏گردانيد بترسم، با آن كه شما خود از اين كه چيزى را شريك خدا ساخته‏ايد كه خدا دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده است، نمى‏هراسيد.

پس اگر مى‏دانيد، كدام يك از ما دودسته به ايمنى سزاوارتر است؟

الف) شروع دعوت با سؤال

مطابق تصويرى كه در قرآن از تبليغ ابراهيم به دست مى‏دهد، آن حضرت در بيشتر موارد، دعوت خود را با پرسش‏هايى دقيق و عميق آغاز مى‏كرده است. اين شيوه علاوه بر آن كه حساسيت و هوشيارى مبلّغ را مى‏رساند، باعث تحريك انديشه و وجدان مخاطبان و به خودآمدن آنان مى‏گردد و مى‏تواند به ذهن و دل آنان آمادگى پذيرش حقايق را عطا كند، ضمن آن كه اين پرسش‏ها در بطن خود، استدلال‏هايى نيز به‏همراه داشت.

پرسش‏هاى حضرت ابراهيم به اشكال مختلف مطرح مى‏گشت؛ گاه به شكل استفهام عادى (آيا) مثل:

وَإِذ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً؛(18)

و ياد كن هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود آزر گفت: آيا بتان را خدايان خود مى‏گيرى.