قالَ أَفَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؛(19)
گفت: آيا در آنچه مىپرستيد تأمل كردهايد.
قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذ تَدْعُونَ * أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ؛(20)
گفت: آيا وقتى دعا مىكنيد از شما مىشنوند؟
يا به شما سود يا زيان مىرسانند؟
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ العالَمِينَ؛(21)
پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟
و گاهى به صورت استفهام انكارى كه معمولاً همراه با نوعى استدلال است، مانند:
قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ * وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَما تَعْمَلُونَ؛(22)
ابراهيم گفت: آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمىرساند.
أَإِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ؛(23)
آيا به دروغ، غير از آنها، خدايانى ديگر مىخواهيد؟
و زمانى به شكل پرسش از ماهيت معبود، مانند:
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ ماتَعْبُدُون.(24)
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتى أنتُم لَها عاكِفُون؛(25)
آنگاه كه به پدر خوانده و قوم خود گفت: اين مجسمههايى كه شما ملازم آن شدهايد، چيستند؟
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ ماذا تَعْبُدُون؛(26)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: چه مىپرستيد.